به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتاده اند

1180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتاده اند
همچو خیل مور در این راه تنگ افتاده اند
در تلاش سوختن، چون کاغذ آتش زده
داغ های سینه ام با هم به جنگ افتاده اند
از زبان ها خود چه گویم، گوش های دوستان
با سخن همچون گل رعنا دورنگ افتاده اند
ما به بند خود گرفتاریم، حال ما مپرس
نیک بخت آنان که در قید فرنگ افتاده اند
ره کسی بر عذر او نگرفته، مشتاقان سلیم
بی سبب دنبال آن آهوی لنگ افتاده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 2شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...3شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...4شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 5شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 6شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...7شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 8شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...9شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 10شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 11شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 12شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 13شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 14شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...15شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 16شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...17شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...18شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 19شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 20شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 21شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 22شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 23شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 24شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 25شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 26شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...27شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...28شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 29شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 30شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 31شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 32شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...33شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 34شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 35شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...36شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 37شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...38شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...39شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 40شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 41شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 42شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 43شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...44شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...45شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...46شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 47شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...48شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...49شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 50شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...51شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 52شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 53شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 54شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...55شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 56شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 57شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 58شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 59شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...60شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...61شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 62شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 63شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 64شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 65شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...66شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 67شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...68شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 69شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 70شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...71شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...72شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 73شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 74شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 75شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 76شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...77شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 78شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...79شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 80شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...81شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 82شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...83شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 84شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...85شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 86شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 87شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...88شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...89شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...90شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 91شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 92شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟93شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...94شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 95شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 96شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...97شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...98شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 99شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 100شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...101شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...102شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 103شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 104شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...105شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 106شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 107شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...108شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 109شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...110شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 111شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...112شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 113شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 114شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...115شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...116شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 117شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 118شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 119شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 120شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...121شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...122شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 123شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 124شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 125شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 126شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 127شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 128شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 129شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 130شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 131شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...132شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...133شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...134شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...135شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 136شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 137شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 138شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 139شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...140شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 141شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...142شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...143شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...144شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 145شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 146شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...147شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...148شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 149شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...150شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 151شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...152شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 153شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...154شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 155شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 156شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...157شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...158شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 159شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...160شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...161شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 162شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...163شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...164شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 165شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 166شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...167شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...168شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...169شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 170شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 171شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...172شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...173شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...174شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 175شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...176شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...177شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...178شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...179شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 180شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 181شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 182شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...183شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...184شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...185شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...186شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...187شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 188شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 189شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 190شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 191شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...192شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 193شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...194شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 195شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 196شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 197شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 198شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 199شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 200شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 201شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...202شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...203شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...204شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...205شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 206شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 207شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...208شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...209شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 210شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...211شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 212شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...213شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 214شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...215شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...216شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 217شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 218شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 219شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 220شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 221شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 222شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 223شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 224شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟225شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 226شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 227شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 228شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 229شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...230شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 231شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 232شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...233شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 234شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 235شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 236شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...237شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 238شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 239شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 240شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...241شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...242شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 243شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...244شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 245شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 246شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...247شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 248شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...249شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 250شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 251شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 252شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 253شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...254شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...255شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...256شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...257شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...258شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...259شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...260شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 261شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟262شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 263شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 264شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 265شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 266شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...267شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...268شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 269شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 270شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 271شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...272شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 273شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 274شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 275شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...276شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 277شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 278شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 279شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 280شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 281شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 282شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 283شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 284شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 285شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 286شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 287شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...288شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 289شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 290شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 291شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 292شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 293شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 294شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 295شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...296شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...297شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...298شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...299شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ