کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد
    مرغ بسمل چه هنر غیر تپیدن دارد
    از ره دیر و حرم پای مکش همچو غبار
    قدمی چند به هر کوچه دویدن دارد
    ندهد تیغ سزای سر افسرطلبان
    چون سر شمع، به مقراض بریدن دارد
    پرده چون افکند از چهره ی گل، رویش را
    دوستان خوب ببینید که دیدن دارد
    ندهد دل که کسی بگذرد از کوچه ی ما
    سیل اینجا هوس خانه خریدن دارد
    نیست مکتوب، که این غنچه ی خون آلودی ست
    راست این است که این نامه دریدن دارد
    هر متاعی که بود، قابل سنجیدن نیست
    بجز از باده ی گلگون که کشیدن دارد!
    چون برد دست تهی از سر کوی تو سلیم؟
    غنچه ای از چمن وصل تو چیدن دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha