کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند
    وقت آن آمد که داغ ما سیاهی افکند
    سرفرازی از سر عریان بود خورشید را
    شمع سر در پیش از صاحب کلاهی افکند
    می شود لب تشنه را معلوم، راز تشنگی
    بر لب دریا اگر گوشی چو ماهی افکند
    لاله در باغ از نوید مقدم او همچو شمع
    تاج خود را پیش باد صبحگاهی افکند
    کوششی دارد پی سرمایه ی خود هرکه هست
    بخت من بردارد، ار داغی سیاهی افکند
    چشم مستت ریخت خونم را، بلی اینش سزاست
    هرکه طرح آشنایی با سپاهی افکند
    چتر سبز تاک را نازم که مستان را سلیم
    سایه اش در سر هوای پادشاهی افکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha