کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی تو معموره ی دل رو به خرابی دارد
    مو به مویم ز جنون سلسله تابی دارد
    برنیاید ز فلک در طلبت کام جهان
    همچو آن تشنه که پیراهن آبی دارد
    آخر کار دل از عشق تو پیداست که چیست
    که سر رشته ی این مرغ، کبابی دارد
    بیخودم از لب مستی که چو آب زمزم
    غنچه ته جرعه ی او را به گلابی دارد
    رغبتم هیچ نمانده ست به شیرینی جان
    دل خونابه فشان، حال شرابی دارد
    ماتم تشنه لبان گر نگرفته ست حباب
    از برای چه به تن جامه ی آبی دارد؟
    چه غم است از فلک آن را که به غم خوی گرفت
    چون سمندر که فراغت ز کبابی دارد
    شکوه هرچند که دل را ز غم دوست، سلیم
    بی حساب است، ولی حرف حسابی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha