به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کند

1320عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کند
عقل افلاطون در اینجا سست تدبیری کند
عقل جاهل می کند دلگیری ام را بیشتر
کو جنون کاملی تا رفع دلگیری کند
باهنر کی می توان کار جهان از پیش برد
بهر اسکندر کجا آیینه شمشیری کند
چون کسی کو آشنایی بیند و در بر کشد
پیر کنعان، گرگ یوسف را بغل گیری کند
در پریشانی خطر دارند اهل دل سلیم
رهروان را دزد در تنگی عنانگیری کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...2شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...3شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 4شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 5شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 6شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 7شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 8شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 9شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...10شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...11شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...12شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 13شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 14شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...15شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...16شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...17شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...18شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 19شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 20شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 21شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...22شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 23شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...24شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...25شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...26شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 27شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 28شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...29شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 30شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...31شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 32شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...33شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...34شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 35شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...36شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 37شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 38شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...39شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 40شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...41شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 42شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 43شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 44شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...45شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...46شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 47شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 48شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...49شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 50شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...51شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 52شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 53شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...54شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 55شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 56شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 57شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 58شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 59شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 60شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 61شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 62شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 63شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...64شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 65شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 66شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 67شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 68شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...69شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...70شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...71شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 72شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 73شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 74شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 75شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 76شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...77شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...78شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 79شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 80شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...81شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 82شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...83شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 84شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 85شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 86شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 87شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 88شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...89شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 90شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...91شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...92شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 93شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 94شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 95شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 96شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 97شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 98شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 99شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 100شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...101شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...102شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 103شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 104شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 105شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 106شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...107شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 108شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 109شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...110شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 111شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...112شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...113شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 114شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 115شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 116شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 117شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...118شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...119شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...120شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 121شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...122شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...123شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 124شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...125شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 126شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 127شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 128شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...129شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 130شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 131شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 132شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 133شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...134شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...135شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 136شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 137شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 138شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 139شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...140شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 141شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...142شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 143شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 144شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...145شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...146شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 147شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 148شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 149شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 150شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...151شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 152شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...153شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 154شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...155شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 156شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...157شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 158شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...159شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 160شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 161شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...162شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...163شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...164شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 165شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 166شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟167شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...168شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 169شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 170شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...171شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...172شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 173شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 174شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...175شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...176شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 177شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 178شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...179شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 180شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 181شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...182شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 183شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...184شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 185شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...186شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 187شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 188شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...189شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...190شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 191شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 192شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 193شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 194شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...195شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...196شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 197شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 198شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 199شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 200شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 201شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 202شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 203شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 204شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 205شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...206شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...207شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...208شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...209شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 210شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 211شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 212شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 213شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...214شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 215شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...216شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...217شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...218شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 219شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 220شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...221شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...222شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 223شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...224شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 225شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...226شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 227شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...228شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 229شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 230شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...231شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...232شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 233شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...234شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...235شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 236شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...237شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...238شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 239شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 240شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...241شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...242شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...243شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 244شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 245شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...246شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...247شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...248شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 249شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...250شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...251شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...252شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...253شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 254شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 255شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 256شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...257شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...258شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...259شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...260شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...261شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 262شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 263شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 264شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 265شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...266شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 267شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...268شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 269شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 270شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 271شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 272شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 273شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 274شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 275شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...276شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...277شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...278شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...279شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 280شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 281شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...282شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...283شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 284شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...285شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 286شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...287شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 288شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...289شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...290شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 291شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 292شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 293شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 294شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 295شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 296شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 297شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 298شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟299شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 300شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 301شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 302شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 303شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...304شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 305شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 306شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...307شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 308شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 309شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 310شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...311شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 312شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 313شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 314شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...315شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...316شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 317شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...318شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 319شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 320شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...321شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 322شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...323شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 324شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 325شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 326شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 327شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...328شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...329شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...330شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...331شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...332شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...333شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...334شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 335شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟336شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 337شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 338شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 339شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 340شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...341شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...342شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 343شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 344شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 345شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...346شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 347شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 348شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 349شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...350شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 351شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 352شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 353شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 354شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 355شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 356شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 357شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 358شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 359شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 360شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 361شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...362شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 363شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 364شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 365شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 366شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 367شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 368شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 369شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...370شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...371شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...372شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...373شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ