کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آرد
    برد سر در کلاه فقر و از افسر برون آرد
    فلک می گیرد آخر هرچه می بخشد، عجب نبود
    که موج آب را چون رشته از گوهر برون آرد
    به زر دفع حوادث می توان کردن درین گلشن
    ولی کو فرصت آن کز بغل گل زر برون آرد
    فلک از گریه ام در آب پنهان شد، نمی دانم
    که آخر از کجا سر همچو نیلوفر برون آرد
    عجب دانم که پیش از موج اشک من رسد آنجا
    اگر قاصد ز پا همچون کبوتر پر برون آرد
    نظر بر صرفه ی خویش است هرکس را که می بینی
    فلک خورشید را پنهان کند، اختر برون آرد
    به غارت چون گشاید دست مژگان تو، بتواند
    که جوهر را چو خار ماهی از خنجر برون آرد
    سلیم از قید گردون شد دلم فرسوده، خضری کو
    که این آیینه را از زیر خاکستر برون آرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha