سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آرد برد سر در کلاه فقر و از افسر برون آرد فلک می گیرد آخر هرچه می بخشد، عجب نبود که موج آب را چون رشته از گوهر برون آرد به زر دفع حوادث می توان کردن درین گلشن ولی کو فرصت آن کز بغل گل زر برون آرد فلک از گریه ام در آب پنهان شد، نمی دانم که آخر از کجا سر همچو نیلوفر برون آرد عجب دانم که پیش از موج اشک من رسد آنجا اگر قاصد ز پا همچون کبوتر پر برون آرد نظر بر صرفه ی خویش است هرکس را که می بینی فلک خورشید را پنهان کند، اختر برون آرد به غارت چون گشاید دست مژگان تو، بتواند که جوهر را چو خار ماهی از خنجر برون آرد سلیم از قید گردون شد دلم فرسوده، خضری کو که این آیینه را از زیر خاکستر برون آرد سلیم تهرانی