کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می کند
    از نگاه گرم، شمع کشته روشن می کند
    گر به دامانم غباری نیست از خاک رهش
    این همه گرمی چرا اشکم به دامن می کند
    حسن او از گریه ی من دارد این رونق، که آب
    در چراغ لاله و گل، کار روغن می کند
    از خزان گل غافل افتاده ست، چون ابر بهار
    من برو می گریم و او خنده بر من می کند
    شیشه ام از بس که با سنگ است سرگرم نیاز
    سجده پنداری به پیش بت برهمن می کند
    نیست جز آهستگی با تیزمغزان چاره ای
    رشته ی هموار، جا در چشم سوزن می کند
    دشمن خود را نمی خواهیم سرگردان سلیم
    شیشه ی ما گریه بر سنگ فلاخن می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha