کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قلم من که سخن با ورق دل دارد
    همچو خورشید بسی صفحه ی باطل دارد
    بود از شوق خرابات و حرم هر بیتم
    لیلی عشوه طرازی که دو محمل دارد!
    گر به تعمیر نشد حاجت این دیر خراب
    خم می پای چو طاووس چه در گل دارد؟
    چند خمیازه دهد ساغر ما را چون گل
    آخر از شیشه بپرسید چه در دل دارد
    باده ی عیش تمنا مکن از جام هلال
    شیشه ی سبز فلک، زهر هلاهل دارد
    این که هردم به سر خرمن ما می تازد
    کیست کز برق بپرسد که چه حاصل دارد
    نرود از سر راه تو چو گل، پنداری
    ریشه از جوهر خود آینه در گل دارد
    چه غم از آفت چشم بد اختر، که سلیم
    داغ تعویذ خود از زخم، حمایل دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha