به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل زند

1570عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل زند
باد از هر سو که آید طعنه بر سنبل زند
مهربانی های گل را بین که وقت بیخودی
هردم از شبنم گلابی بر رخ بلبل زند
در طریق عشقبازی از کسی کم نیستم
موج سیلاب غمم پهلو به طاق پل زند
شور سودا در سرش افزون شد از بوی بهار
باغبان خوب است بلبل را به چوب گل زند
کرد تسخیر خراسان و عراق از ساحری
خیمه می خواهد سلیم اکنون سوی کابل زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 2شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...3شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 4شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...5شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 6شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 7شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...8شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 9شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 10شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...11شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 12شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...13شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 14شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 15شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...16شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...17شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 18شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 19شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 20شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...21شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...22شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 23شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...24شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 25شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 26شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...27شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...28شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 29شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 30شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 31شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 32شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 33شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 34شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...35شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...36شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...37شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 38شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 39شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...40شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...41شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...42شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...43شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 44شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 45شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 46شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...47شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 48شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...49شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...50شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...51شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 52شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 53شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...54شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 55شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...56شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 57شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...58شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...59شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 60شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...61شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 62شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 63شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...64شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 65شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...66شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 67شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 68شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 69شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...70شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...71شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 72شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 73شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...74شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 75شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...76شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 77شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 78شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...79شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 80شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 81شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 82شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 83شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 84شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 85شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 86شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 87شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 88شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...89شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 90شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 91شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 92شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 93شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...94شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...95شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...96شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 97شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 98شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 99شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 100شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 101شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...102شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...103شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 104شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 105شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...106شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 107شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...108شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 109شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 110شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 111شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 112شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 113شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...114شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 115شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...116شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...117شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 118شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 119شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 120شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 121شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 122شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 123شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 124شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 125شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...126شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...127شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 128شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 129شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 130شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 131شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...132شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 133شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 134شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...135شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 136شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...137شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...138شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 139شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 140شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 141شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 142شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...143شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...144شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...145شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 146شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...147شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...148شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 149شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...150شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 151شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 152شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 153شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...154شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 155شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 156شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 157شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 158شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...159شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...160شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 161شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 162شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 163شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 164شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...165شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 166شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...167شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 168شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 169شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...170شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...171شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 172شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 173شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 174شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 175شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...176شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 177شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...178شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 179شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...180شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 181شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...182شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 183شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...184شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 185شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 186شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...187شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...188شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...189شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 190شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 191شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟192شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...193شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 194شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 195شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...196شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...197شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 198شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 199شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...200شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...201شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 202شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 203شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...204شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 205شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 206شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...207شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 208شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...209شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 210شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...211شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 212شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 213شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...214شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...215شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 216شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 217شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 218شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 219شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...220شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...221شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 222شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 223شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 224شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 225شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 226شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 227شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 228شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 229شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 230شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...231شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...232شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...233شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...234شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 235شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 236شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 237شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 238شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...239شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 240شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...241شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...242شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...243شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 244شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 245شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...246شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...247شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 248شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...249شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 250شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...251شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 252شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...253شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 254شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 255شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...256شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...257شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 258شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...259شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...260شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 261شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...262شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...263شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 264شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 265شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...266شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...267شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...268شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 269شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 270شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...271شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...272شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...273شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 274شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...275شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...276شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...277شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...278شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 279شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 280شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 281شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...282شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...283شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...284شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...285شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...286شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 287شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 288شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 289شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 290شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...291شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 292شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...293شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 294شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 295شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 296شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 297شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 298شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 299شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 300شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...301شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...302شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...303شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...304شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 305شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 306شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...307شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...308شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 309شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...310شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 311شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...312شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 313شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...314شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...315شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 316شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 317شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 318شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 319شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 320شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 321شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 322شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 323شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟324شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 325شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 326شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 327شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 328شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...329شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 330شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 331شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...332شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 333شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 334شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 335شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...336شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 337شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 338شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 339شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...340شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...341شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 342شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...343شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 344شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 345شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...346شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 347شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...348شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 349شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 350شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 351شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 352شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...353شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...354شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...355شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...356شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...357شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...358شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...359شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 360شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟361شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 362شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 363شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 364شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 365شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...366شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...367شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 368شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 369شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 370شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...371شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 372شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 373شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 374شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...375شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 376شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 377شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 378شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 379شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 380شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 381شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 382شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 383شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 384شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 385شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 386شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...387شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 388شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 389شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 390شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 391شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 392شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 393شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 394شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...395شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...396شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...397شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...398شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ