به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهیم کرد

1960عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهیم کرد
ترک همچشمی مرغان چمن خواهیم کرد
ما اسیران محبت وارث یکدیگریم
با فلک دعوی خون کوهکن خواهیم کرد
این زمان خود مصلحت را در خموشی دیده ایم
کار هرگه با سخن افتد، سخن خواهیم کرد
خارخار ناامیدی چند روزی مشکل است
همچو ماهی، خو به خار پیرهن خواهیم کرد
ما حریف این همه هنگامه سازی نیستیم
مژده یاران را که ترک انجمن خواهیم کرد
می کشد از هند، خاطر جانب ایران سلیم
همچو عنقا چند در غربت وطن خواهیم کرد؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 2شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...3شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...4شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...5شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 6شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...7شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 8شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 9شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...10شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 11شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...12شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 13شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟14شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 15شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 16شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...17شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 18شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...19شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 20شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 21شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...22شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 23شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 24شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...25شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 26شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...27شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 28شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 29شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...30شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...31شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 32شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 33شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 34شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...35شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...36شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 37شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...38شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 39شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 40شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...41شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...42شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 43شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 44شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 45شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 46شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 47شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 48شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...49شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...50شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...51شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 52شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 53شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...54شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...55شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...56شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...57شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 58شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 59شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 60شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...61شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 62شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...63شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...64شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...65شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 66شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 67شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...68شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 69شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...70شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 71شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...72شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...73شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 74شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...75شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 76شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 77شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...78شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 79شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...80شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 81شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 82شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 83شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...84شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...85شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 86شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 87شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...88شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 89شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...90شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 91شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 92شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...93شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 94شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 95شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 96شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 97شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 98شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 99شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 100شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 101شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 102شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...103شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 104شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 105شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 106شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 107شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...108شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...109شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...110شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 111شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 112شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 113شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 114شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 115شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...116شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...117شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 118شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 119شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...120شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 121شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...122شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 123شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 124شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 125شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 126شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 127شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...128شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 129شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...130شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...131شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 132شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 133شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 134شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 135شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 136شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 137شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 138شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 139شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...140شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...141شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 142شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 143شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 144شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 145شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...146شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 147شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 148شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...149شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 150شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...151شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...152شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 153شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 154شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 155شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 156شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...157شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...158شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...159شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 160شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...161شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...162شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 163شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...164شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 165شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 166شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 167شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...168شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 169شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 170شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 171شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 172شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...173شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...174شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 175شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 176شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 177شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 178شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...179شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 180شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...181شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 182شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 183شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...184شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...185شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 186شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 187شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 188شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 189شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...190شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 191شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...192شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 193شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...194شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 195شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...196شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 197شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...198شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 199شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 200شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...201شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...202شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...203شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 204شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 205شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟206شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...207شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 208شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 209شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...210شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...211شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 212شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 213شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...214شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...215شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 216شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 217شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...218شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 219شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 220شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...221شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 222شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...223شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 224شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...225شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 226شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 227شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...228شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...229شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 230شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 231شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 232شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 233شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...234شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...235شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 236شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 237شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 238شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 239شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 240شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 241شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 242شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 243شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 244شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...245شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...246شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...247شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...248شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 249شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 250شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 251شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 252شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...253شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 254شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...255شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...256شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...257شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 258شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 259شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...260شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...261شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 262شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...263شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 264شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...265شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 266شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...267شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 268شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 269شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...270شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...271شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 272شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...273شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...274شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 275شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...276شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...277شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 278شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 279شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...280شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...281شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...282شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 283شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 284شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...285شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...286شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...287شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 288شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...289شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...290شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...291شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...292شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 293شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 294شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 295شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...296شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...297شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...298شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...299شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...300شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 301شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 302شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 303شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 304شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...305شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 306شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...307شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 308شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 309شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 310شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 311شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 312شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 313شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 314شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...315شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...316شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...317شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...318شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 319شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 320شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...321شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...322شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 323شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...324شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 325شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...326شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 327شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...328شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...329شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 330شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 331شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 332شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 333شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 334شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 335شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 336شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 337شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟338شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 339شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 340شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 341شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 342شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...343شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 344شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 345شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...346شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 347شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 348شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 349شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...350شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 351شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 352شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 353شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...354شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...355شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 356شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...357شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 358شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 359شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...360شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 361شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...362شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 363شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 364شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 365شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 366شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...367شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...368شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...369شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...370شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...371شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...372شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...373شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 374شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟375شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 376شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 377شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 378شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 379شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...380شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...381شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 382شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 383شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 384شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...385شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 386شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 387شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 388شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...389شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 390شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 391شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 392شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 393شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 394شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 395شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 396شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 397شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 398شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 399شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 400شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...401شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 402شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 403شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 404شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 405شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 406شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 407شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 408شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...409شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...410شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...411شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...412شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ