پی شکستن پیمان بهانه بسیار است
گرم خموش نسازی فسانه بسیار است
به هند، شعله ی آه ضعیف من چه کند
که چون قلمرو تقویم، خانه بسیار است
ستارگان همه غارتگران سامانند
بهوش باش که موش خزانه بسیار است
ز حرفم آنچه نفهمی به لطف خود بگذر
زبان موی شکافان چو شانه بسیار است
سری به حرف محبت سلیم اگر داری
به خاطرم غزل عاشقانه بسیار است