به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند

1360عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چو می فروش به مینا شراب ناب کند
اشاره ای ز تنک ظرفی شراب کند
بهار رفت، چه شد جام می که می خواهد
شراب از پی گل، پای در رکاب کند
هلاک مشرب صیاد دام بر دوشم
که جای گل ز چمن بلبل انتخاب کند
در آفتاب مرا سوخت انتظار کسی
که شب به سایه ی گل، سیر ماهتاب کند
شعار دور فلک از سلیم اگر پرسی
چو آفتاب به انگشت خود حساب کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 2شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 3شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...4شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 5شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 6شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...7شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 8شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 9شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 10شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 11شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 12شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...13شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 14شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 15شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 16شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 17شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 18شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...19شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 20شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 21شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 22شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...23شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 24شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...25شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...26شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...27شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 28شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 29شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 30شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 31شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 32شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 33شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 34شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...35شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...36شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...37شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 38شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...39شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 40شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 41شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...42شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 43شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...44شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 45شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟46شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 47شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 48شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...49شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 50شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...51شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 52شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 53شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...54شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 55شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 56شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...57شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 58شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...59شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 60شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 61شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...62شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...63شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 64شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 65شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 66شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...67شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...68شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 69شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...70شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 71شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 72شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...73شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...74شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 75شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 76شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 77شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 78شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 79شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 80شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...81شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...82شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...83شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 84شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 85شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...86شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...87شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...88شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...89شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 90شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 91شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 92شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...93شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 94شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...95شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...96شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...97شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 98شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 99شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...100شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 101شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...102شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 103شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...104شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...105شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 106شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...107شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 108شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 109شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...110شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 111شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...112شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 113شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 114شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 115شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...116شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...117شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 118شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 119شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...120شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 121شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...122شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 123شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 124شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...125شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 126شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 127شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 128شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 129شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 130شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 131شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 132شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 133شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 134شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...135شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 136شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 137شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 138شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 139شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...140شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...141شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...142شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 143شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 144شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 145شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 146شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 147شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...148شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...149شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 150شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 151شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...152شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 153شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...154شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 155شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 156شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 157شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 158شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 159شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...160شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 161شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...162شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...163شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 164شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 165شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 166شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 167شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 168شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 169شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 170شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 171شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...172شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...173شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 174شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 175شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 176شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 177شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...178شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 179شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 180شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...181شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 182شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...183شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...184شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 185شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 186شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 187شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 188شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...189شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...190شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...191شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 192شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...193شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...194شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 195شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...196شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 197شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 198شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 199شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...200شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 201شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 202شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 203شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 204شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...205شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...206شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 207شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 208شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 209شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 210شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...211شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 212شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...213شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 214شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 215شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...216شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...217شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 218شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 219شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 220شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 221شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...222شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 223شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...224شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 225شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...226شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 227شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...228شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 229شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...230شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 231شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 232شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...233شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...234شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...235شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 236شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 237شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟238شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...239شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 240شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 241شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...242شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...243شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 244شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 245شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...246شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...247شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 248شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 249شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...250شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 251شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 252شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...253شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 254شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...255شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 256شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...257شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 258شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 259شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...260شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...261شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 262شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 263شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 264شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 265شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...266شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...267شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 268شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 269شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 270شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 271شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 272شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 273شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 274شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 275شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 276شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...277شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...278شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...279شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...280شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 281شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 282شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 283شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 284شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...285شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 286شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...287شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...288شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...289شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 290شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 291شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...292شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...293شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 294شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...295شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 296شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...297شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 298شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...299شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 300شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 301شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...302شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...303شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 304شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...305شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...306شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 307شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...308شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...309شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 310شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 311شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...312شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...313شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...314شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 315شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 316شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...317شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...318شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...319شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 320شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...321شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...322شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...323شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...324شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 325شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 326شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 327شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...328شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...329شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...330شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...331شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...332شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 333شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 334شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 335شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 336شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...337شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 338شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...339شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 340شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 341شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 342شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 343شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 344شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 345شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 346شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...347شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...348شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...349شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...350شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 351شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 352شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...353شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...354شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 355شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...356شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 357شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...358شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 359شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...360شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...361شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 362شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 363شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 364شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 365شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 366شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 367شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 368شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 369شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟370شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 371شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 372شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 373شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 374شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...375شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 376شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 377شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...378شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 379شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 380شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 381شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...382شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 383شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 384شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 385شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...386شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...387شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 388شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...389شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 390شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 391شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...392شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 393شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...394شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 395شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 396شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 397شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 398شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...399شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...400شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...401شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...402شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...403شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...404شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...405شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 406شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟407شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 408شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 409شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 410شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 411شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...412شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...413شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 414شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 415شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 416شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...417شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 418شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 419شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 420شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...421شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 422شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 423شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 424شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 425شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 426شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 427شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 428شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 429شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 430شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 431شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 432شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...433شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 434شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 435شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 436شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 437شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 438شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 439شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 440شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...441شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...442شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...443شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...444شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ