به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد

2120عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد
از پنجه ی خورشید اگر شانه نسازد
روشن نشود دلبری شمع، کسی را
تا سرمه ز خاکستر پروانه نسازد
با مستی یک هفته، بگویید چمن را
کز لاله و گل این همه پیمانه نسازد
دلگیر شود شمع چو در خلوت فانوس
از موم بجز صورت پروانه نسازد
عشقم به خرابات کشید از در کعبه
رسوایی مجنون به سیه خانه نسازد
سیلاب سرشکی که سلیم از مژه ریزد
مشکل که جهان را همه ویرانه نسازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...2شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 3شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 4شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 5شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...6شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 7شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...8شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...9شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...10شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 11شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 12شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 13شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 14شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 15شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 16شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 17شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...18شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...19شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...20شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 21شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...22شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 23شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 24شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...25شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 26شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...27شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 28شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟29شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 30شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 31شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...32شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 33شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...34شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 35شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 36شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...37شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 38شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 39شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...40شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 41شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...42شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 43شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 44شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...45شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...46شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 47شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 48شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 49شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...50شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...51شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 52شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...53شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 54شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 55شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...56شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...57شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 58شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 59شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 60شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 61شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 62شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 63شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...64شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...65شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...66شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 67شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 68شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...69شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...70شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...71شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...72شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 73شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 74شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 75شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...76شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 77شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...78شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...79شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...80شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 81شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 82شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...83شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 84شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...85شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 86شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...87شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...88شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 89شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...90شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 91شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 92شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...93شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 94شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...95شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 96شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 97شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 98شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...99شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...100شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 101شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 102شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...103شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 104شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...105شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 106شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 107شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...108شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 109شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 110شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 111شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 112شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 113شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 114شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 115شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 116شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 117شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...118شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 119شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 120شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 121شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 122شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...123شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...124شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...125شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 126شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 127شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 128شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 129شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 130شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...131شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...132شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 133شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 134شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...135شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 136شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...137شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 138شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 139شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 140شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 141شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 142شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...143شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 144شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...145شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...146شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 147شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 148شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 149شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 150شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 151شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 152شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 153شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 154شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...155شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...156شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 157شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 158شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 159شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 160شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...161شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 162شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 163شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...164شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 165شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...166شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...167شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 168شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 169شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 170شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 171شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...172شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...173شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...174شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 175شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...176شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...177شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 178شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...179شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 180شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 181شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 182شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...183شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 184شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 185شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 186شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 187شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...188شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...189شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 190شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 191شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 192شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 193شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...194شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 195شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...196شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 197شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 198شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...199شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...200شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 201شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 202شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 203شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 204شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...205شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 206شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...207شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 208شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...209شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 210شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...211شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 212شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...213شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 214شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 215شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...216شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...217شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...218شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 219شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 220شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟221شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...222شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 223شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 224شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...225شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...226شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 227شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 228شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...229شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...230شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 231شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 232شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...233شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 234شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 235شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...236شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 237شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...238شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 239شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...240شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 241شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 242شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...243شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...244شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 245شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 246شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 247شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 248شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...249شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...250شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 251شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 252شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 253شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 254شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 255شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 256شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 257شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 258شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 259شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...260شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...261شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...262شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...263شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 264شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 265شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 266شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 267شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...268شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 269شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...270شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...271شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...272شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 273شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 274شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...275شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...276شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 277شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...278شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 279شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...280شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 281شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...282شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 283شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 284شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...285شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...286شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 287شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...288شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...289شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 290شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...291شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...292شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 293شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 294شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...295شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...296شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...297شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 298شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 299شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...300شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...301شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...302شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 303شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...304شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...305شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...306شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...307شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 308شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 309شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 310شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...311شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...312شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...313شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...314شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...315شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 316شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 317شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 318شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 319شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...320شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 321شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...322شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 323شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 324شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 325شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 326شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 327شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 328شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 329شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...330شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...331شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...332شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...333شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 334شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 335شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...336شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...337شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 338شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...339شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 340شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...341شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 342شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...343شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...344شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 345شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 346شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 347شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 348شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 349شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 350شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 351شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 352شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟353شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 354شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 355شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 356شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 357شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...358شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 359شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 360شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...361شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 362شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 363شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 364شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...365شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 366شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 367شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 368شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...369شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...370شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 371شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...372شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 373شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 374شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...375شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 376شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...377شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 378شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 379شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 380شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 381شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...382شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...383شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...384شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...385شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...386شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...387شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...388شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 389شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟390شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 391شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 392شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 393شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 394شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...395شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...396شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 397شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 398شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 399شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...400شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 401شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 402شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 403شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...404شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 405شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 406شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 407شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 408شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 409شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 410شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 411شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 412شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 413شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 414شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 415شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...416شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 417شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 418شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 419شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 420شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 421شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 422شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 423شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...424شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...425شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...426شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...427شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ