کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند
    از سر زلف تو دل را چون گره وا می کند
    همچو فرهادی نخواهی یافت ای شیرین، ولی
    چون تویی را او ز سنگ خاره پیدا می کند
    هر نفس در صحبت احباب، عید دیگر است
    موج ازان هردم بغل گیری به دریا می کند
    زین طرف عجز و نیاز و زان طرف دشنام و ناز
    در میان ما و او قاصد تماشا می کند!
    می شمارد داغ های سینه ام را آسمان
    شیشه ی ساعت حساب ریگ صحرا می کند
    پوست بیش از خرقه دارد بخیه در اندام من
    تیغ مژگان با اسیران تو اینها می کند
    در سماع آیم ز ذوق رقص او من هم سلیم
    گردبادی تا به صحرا دست بالا می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha