به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد

1440عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دگر عشق بر جان غم پرورم زد
چو پروانه آتش به بال و پرم زد
جهان تیره گردید، گویا ز غفلت
صبا پشت پایی به خاکسترم زد
چو گل گشت دستارم آشفته بر سر
ز بس بی رخ او جنون بر سرم زد
من آن بلبل عاجز ناتوانم
که سوسن درین باغ با خنجرم زد
دل و دین و هوش مرا کرد پامال
سلیم آن سواری که بر لشکرم زد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 2شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 3شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 4شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 5شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...6شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...7شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...8شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 9شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...10شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 11شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 12شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...13شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 14شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...15شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 16شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟17شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 18شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 19شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...20شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 21شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...22شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 23شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 24شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...25شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 26شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 27شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...28شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 29شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...30شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 31شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 32شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...33شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...34شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 35شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 36شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 37شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...38شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...39شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 40شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...41شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 42شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 43شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...44شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...45شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 46شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 47شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 48شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 49شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 50شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 51شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...52شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...53شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...54شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 55شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 56شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...57شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...58شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...59شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...60شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 61شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 62شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 63شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...64شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 65شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...66شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...67شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...68شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 69شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 70شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...71شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 72شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...73شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 74شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...75شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...76شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 77شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...78شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 79شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 80شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...81شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 82شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...83شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 84شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 85شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 86شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...87شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...88شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 89شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 90شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...91شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 92شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...93شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 94شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 95شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...96شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 97شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 98شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 99شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 100شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 101شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 102شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 103شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 104شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 105شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...106شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 107شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 108شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 109شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 110شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...111شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...112شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...113شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 114شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 115شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 116شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 117شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 118شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...119شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...120شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 121شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 122شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...123شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 124شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...125شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 126شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 127شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 128شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 129شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 130شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...131شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 132شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...133شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...134شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 135شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 136شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 137شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 138شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 139شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 140شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 141شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 142شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...143شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...144شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 145شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 146شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 147شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 148شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...149شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 150شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 151شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...152شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 153شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...154شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...155شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 156شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 157شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 158شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 159شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...160شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...161شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...162شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 163شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...164شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...165شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 166شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...167شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 168شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 169شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 170شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...171شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 172شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 173شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 174شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 175شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...176شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...177شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 178شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 179شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 180شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 181شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...182شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 183شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...184شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 185شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 186شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...187شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...188شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 189شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 190شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 191شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 192شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...193شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 194شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...195شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 196شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...197شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 198شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...199شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 200شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...201شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 202شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 203شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...204شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...205شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...206شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 207شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 208شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟209شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...210شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 211شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 212شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...213شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...214شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 215شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 216شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...217شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...218شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 219شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 220شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...221شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 222شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 223شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...224شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 225شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...226شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 227شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...228شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 229شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 230شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...231شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...232شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 233شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 234شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 235شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 236شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...237شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...238شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 239شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 240شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 241شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 242شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 243شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 244شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 245شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 246شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 247شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...248شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...249شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...250شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...251شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 252شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 253شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 254شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 255شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...256شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 257شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...258شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...259شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...260شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 261شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 262شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...263شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...264شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 265شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...266شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 267شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...268شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 269شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...270شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 271شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 272شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...273شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...274شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 275شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...276شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...277شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 278شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...279شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...280شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 281شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 282شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...283شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...284شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...285شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 286شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 287شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...288شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...289شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...290شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 291شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...292شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...293شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...294شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...295شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 296شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 297شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 298شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...299شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...300شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...301شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...302شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...303شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 304شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 305شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 306شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 307شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...308شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 309شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...310شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 311شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 312شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 313شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 314شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 315شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 316شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 317شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...318شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...319شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...320شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...321شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 322شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 323شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...324شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...325شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 326شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...327شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 328شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...329شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 330شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...331شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...332شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 333شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 334شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 335شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 336شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 337شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 338شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 339شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 340شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟341شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 342شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 343شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 344شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 345شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...346شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 347شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 348شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...349شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 350شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 351شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 352شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...353شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 354شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 355شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 356شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...357شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...358شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 359شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...360شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 361شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 362شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...363شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 364شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...365شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 366شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 367شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 368شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 369شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...370شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...371شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...372شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...373شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...374شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...375شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...376شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 377شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟378شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 379شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 380شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 381شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 382شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...383شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...384شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 385شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 386شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 387شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...388شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 389شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 390شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 391شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...392شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 393شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 394شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 395شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 396شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 397شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 398شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 399شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 400شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 401شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 402شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 403شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...404شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 405شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 406شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 407شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 408شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 409شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 410شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 411شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...412شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...413شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...414شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...415شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ