سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند از سر زلف تو دل را چون گره وا می کند همچو فرهادی نخواهی یافت ای شیرین، ولی چون تویی را او ز سنگ خاره پیدا می کند هر نفس در صحبت احباب، عید دیگر است موج ازان هردم بغل گیری به دریا می کند زین طرف عجز و نیاز و زان طرف دشنام و ناز در میان ما و او قاصد تماشا می کند! می شمارد داغ های سینه ام را آسمان شیشه ی ساعت حساب ریگ صحرا می کند پوست بیش از خرقه دارد بخیه در اندام من تیغ مژگان با اسیران تو اینها می کند در سماع آیم ز ذوق رقص او من هم سلیم گردبادی تا به صحرا دست بالا می کند سلیم تهرانی