کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون رود
    شانه در زلف تو از موی میان بیرون رود
    می روی از باغ و گل ها را پریشان می کنی
    چون عزیزی کز میان دوستان بیرون رود
    چون بسوزم، هر نفس خاکسترم از شوق گل
    بی نسیمی همچو دود از آشیان بیرون رود
    گر گل از بلبل حجابی می کند باور مکن
    باش چندان کز گلستان باغبان بیرون رود
    نه همین تنها ره کنعان زلیخا بسته است
    می برد غیرت به هر سو کاروان بیرون رود
    بس که دارم یار دور افتاده ای در هر دیار
    می روم از خود، به هر سو کاروان بیرون رود
    ذوق مستی آن کسی دارد که چون بلبل سلیم
    در بهار آید به باغ و در خزان بیرون رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha