سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون رود شانه در زلف تو از موی میان بیرون رود می روی از باغ و گل ها را پریشان می کنی چون عزیزی کز میان دوستان بیرون رود چون بسوزم، هر نفس خاکسترم از شوق گل بی نسیمی همچو دود از آشیان بیرون رود گر گل از بلبل حجابی می کند باور مکن باش چندان کز گلستان باغبان بیرون رود نه همین تنها ره کنعان زلیخا بسته است می برد غیرت به هر سو کاروان بیرون رود بس که دارم یار دور افتاده ای در هر دیار می روم از خود، به هر سو کاروان بیرون رود ذوق مستی آن کسی دارد که چون بلبل سلیم در بهار آید به باغ و در خزان بیرون رود سلیم تهرانی