به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند

1920عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند
بر دل خسته ی مرهم طلبان الماسند
بود آلوده تن اهل ریا چون ماهی
غوطه زن گرچه به دریا همه از وسواسند
چیست در قید فلک حال خلایق، دانی؟
مور چندی که گرفتار طلسم طاسند
راحتی نیست چه در مرگ و چه در هستی ما
کفن و جامه همه از سر یک کرباسند
سوی ایران نتوانم روم از هند، سلیم
تیره بختان همه جا در گرو افلاسند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 2شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 3شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 4شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...5شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 6شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 7شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 8شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 9شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 10شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...11شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 12شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 13شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 14شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...15شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 16شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...17شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...18شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...19شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 20شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 21شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 22شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 23شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 24شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 25شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 26شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...27شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...28شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...29شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 30شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...31شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 32شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 33شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...34شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 35شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...36شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 37شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟38شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 39شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 40شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...41شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 42شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...43شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 44شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 45شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...46شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 47شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 48شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...49شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 50شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...51شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 52شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 53شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...54شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...55شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 56شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 57شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 58شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...59شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...60شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 61شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...62شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 63شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 64شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...65شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...66شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 67شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 68شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 69شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 70شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 71شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 72شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...73شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...74شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...75شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 76شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 77شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...78شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...79شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...80شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...81شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 82شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 83شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 84شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...85شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 86شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...87شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...88شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...89شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 90شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 91شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...92شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 93شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...94شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 95شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...96شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...97شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 98شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...99شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 100شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 101شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...102شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 103شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...104شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 105شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 106شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 107شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...108شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...109شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 110شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 111شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...112شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 113شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...114شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 115شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 116شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...117شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 118شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 119شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 120شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 121شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 122شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 123شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 124شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 125شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 126شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...127شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 128شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 129شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 130شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 131شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...132شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...133شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...134شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 135شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 136شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 137شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 138شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 139شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...140شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...141شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 142شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 143شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...144شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 145شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...146شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 147شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 148شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 149شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 150شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 151شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...152شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 153شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...154شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...155شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 156شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 157شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 158شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 159شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 160شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 161شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 162شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 163شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...164شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...165شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 166شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 167شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 168شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 169شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...170شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 171شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 172شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...173شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 174شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...175شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...176شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 177شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 178شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 179شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 180شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...181شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...182شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...183شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 184شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...185شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...186شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 187شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...188شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 189شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 190شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 191شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...192شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 193شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 194شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 195شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 196شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...197شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...198شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 199شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 200شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 201شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 202شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...203شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 204شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...205شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 206شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 207شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...208شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...209شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 210شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 211شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 212شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 213شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...214شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 215شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...216شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 217شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...218شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 219شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...220شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 221شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...222شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 223شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 224شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...225شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...226شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...227شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 228شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 229شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟230شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...231شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 232شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 233شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...234شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...235شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 236شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 237شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...238شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...239شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 240شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 241شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...242شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 243شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 244شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...245شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 246شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...247شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 248شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...249شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 250شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 251شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...252شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...253شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 254شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 255شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 256شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 257شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...258شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...259شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 260شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 261شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 262شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 263شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 264شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 265شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 266شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 267شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 268شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...269شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...270شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...271شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...272شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 273شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 274شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 275شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 276شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...277شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 278شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...279شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...280شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...281شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 282شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 283شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...284شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...285شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 286شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...287شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 288شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...289شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 290شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...291شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 292شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 293شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...294شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...295شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 296شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...297شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...298شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 299شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...300شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...301شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 302شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 303شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...304شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...305شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...306شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 307شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 308شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...309شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...310شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...311شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 312شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...313شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...314شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...315شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...316شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 317شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 318شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 319شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...320شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...321شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...322شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...323شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...324شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 325شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 326شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 327شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 328شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...329شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 330شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...331شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 332شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 333شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 334شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 335شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 336شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 337شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 338شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...339شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...340شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...341شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...342شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 343شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 344شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...345شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...346شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 347شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...348شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 349شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...350شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 351شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...352شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...353شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 354شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 355شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 356شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 357شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 358شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 359شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 360شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 361شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟362شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 363شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 364شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 365شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 366شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...367شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 368شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 369شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...370شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 371شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 372شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 373شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...374شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 375شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 376شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 377شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...378شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...379شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 380شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...381شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 382شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 383شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...384شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 385شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...386شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 387شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 388شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 389شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 390شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...391شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...392شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...393شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...394شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...395شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...396شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...397شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 398شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟399شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 400شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 401شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 402شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 403شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...404شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...405شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 406شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 407شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 408شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...409شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 410شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 411شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 412شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...413شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 414شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 415شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 416شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 417شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 418شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 419شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 420شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 421شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 422شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 423شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 424شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...425شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 426شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 427شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 428شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 429شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 430شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 431شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 432شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...433شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...434شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...435شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...436شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ