به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید

1290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

باده در جام خمار من دلگیر کنید
شوق پروانه ام، از شعله مرا سیر کنید
باده در وقت سحر لذت دیگر دارد
صبح را از می صافی شکر و شیر کنید
ما اسیران وفا را سر آزادی نیست
حلقه در گوش من از حلقه ی زنجیر کنید
نوغزالان همه از دیده ی من می گذرند
بنشینید درین خانه و نخجیر کنید
جنگویان، چو سلیمم به جفا خو شده است
می کشد شوق مرا، دست به شمشیر کنید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 2شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 3شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...4شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 5شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 6شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 7شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 8شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 9شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...10شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 11شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 12شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 13شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...14شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 15شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...16شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...17شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...18شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 19شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 20شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 21شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 22شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 23شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 24شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 25شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...26شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...27شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...28شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 29شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...30شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 31شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 32شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...33شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 34شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...35شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 36شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟37شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 38شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 39شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...40شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 41شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...42شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 43شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 44شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...45شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 46شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 47شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...48شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 49شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...50شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 51شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 52شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...53شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...54شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 55شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 56شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 57شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...58شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...59شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 60شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...61شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 62شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 63شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...64شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...65شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 66شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 67شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 68شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 69شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 70شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 71شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...72شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...73شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...74شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 75شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 76شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...77شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...78شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...79شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...80شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 81شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 82شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 83شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...84شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 85شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...86شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...87شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...88شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 89شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 90شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...91شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 92شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...93شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 94شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...95شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...96شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 97شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...98شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 99شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 100شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...101شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 102شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...103شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 104شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 105شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 106شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...107شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...108شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 109شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 110شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...111شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 112شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...113شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 114شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 115شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...116شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 117شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 118شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 119شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 120شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 121شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 122شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 123شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 124شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 125شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...126شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 127شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 128شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 129شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 130شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...131شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...132شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...133شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 134شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 135شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 136شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 137شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 138شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...139شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...140شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 141شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 142شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...143شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 144شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...145شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 146شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 147شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 148شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 149شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 150شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...151شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 152شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...153شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...154شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 155شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 156شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 157شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 158شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 159شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 160شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 161شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 162شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...163شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...164شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 165شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 166شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 167شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 168شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...169شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 170شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 171شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...172شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 173شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...174شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...175شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 176شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 177شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 178شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 179شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...180شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...181شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...182شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 183شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...184شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...185شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 186شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...187شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 188شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 189شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 190شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...191شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 192شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 193شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 194شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 195شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...196شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...197شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 198شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 199شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 200شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 201شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...202شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 203شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...204شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 205شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 206شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...207شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...208شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 209شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 210شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 211شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 212شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...213شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 214شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...215شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 216شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...217شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 218شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...219شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 220شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...221شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 222شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 223شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...224شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...225شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...226شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 227شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 228شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟229شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...230شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 231شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 232شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...233شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...234شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 235شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 236شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...237شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...238شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 239شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 240شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...241شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 242شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 243شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...244شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 245شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...246شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 247شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...248شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 249شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 250شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...251شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...252شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 253شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 254شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 255شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 256شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...257شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...258شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 259شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 260شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 261شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 262شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 263شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 264شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 265شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 266شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 267شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...268شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...269شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...270شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...271شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 272شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 273شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 274شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 275شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...276شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 277شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...278شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...279شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...280شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 281شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 282شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...283شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...284شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 285شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...286شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 287شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...288شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 289شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...290شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 291شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 292شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...293شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...294شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 295شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...296شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...297شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 298شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...299شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...300شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 301شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 302شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...303شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...304شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...305شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 306شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 307شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...308شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...309شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...310شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 311شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...312شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...313شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...314شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...315شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 316شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 317شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 318شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...319شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...320شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...321شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...322شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...323شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 324شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 325شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 326شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 327شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...328شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 329شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...330شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 331شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 332شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 333شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 334شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 335شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 336شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 337شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...338شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...339شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...340شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...341شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 342شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 343شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...344شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...345شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 346شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...347شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 348شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...349شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 350شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...351شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...352شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 353شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 354شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 355شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 356شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 357شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 358شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 359شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 360شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟361شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 362شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 363شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 364شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 365شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...366شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 367شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 368شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...369شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 370شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 371شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 372شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...373شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 374شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 375شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 376شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...377شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...378شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 379شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...380شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 381شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 382شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...383شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 384شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...385شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 386شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 387شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 388شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 389شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...390شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...391شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...392شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...393شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...394شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...395شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...396شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 397شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟398شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 399شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 400شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 401شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 402شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...403شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...404شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 405شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 406شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 407شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...408شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 409شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 410شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 411شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...412شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 413شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 414شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 415شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 416شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 417شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 418شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 419شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 420شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 421شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 422شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 423شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...424شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 425شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 426شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 427شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 428شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 429شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 430شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 431شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...432شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...433شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...434شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...435شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ