به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد

1330عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ساقی دلگشای ما آمد
رفت و بر مدعای ما آمد
جلوه گر گشت ختر رز باز
کهنه ی باصفای ما آمد
شیشه ی باده دید ابر بهار
تا چمن در قفای ما آمد
بیخودی آورد نسیم چمن
فصل گل هم برای ما آمد
شیشه ای هرکجا شکست، به گوش
می کشان را صدای ما آمد
گر نسیمی به مجلس مستان
رفت، آواز پای ما آمد
دل ما در بغل شکست سلیم
سنگ عشقی سزای ما آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 2شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 3شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 4شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 5شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...6شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 7شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 8شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 9شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...10شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 11شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...12شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...13شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...14شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 15شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 16شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 17شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 18شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 19شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 20شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 21شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...22شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...23شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...24شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 25شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...26شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 27شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 28شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...29شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 30شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...31شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 32شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟33شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 34شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 35شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...36شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 37شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...38شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 39شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 40شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...41شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 42شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 43شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...44شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 45شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...46شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 47شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 48شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...49شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...50شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 51شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 52شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 53شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...54شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...55شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 56شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...57شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 58شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 59شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...60شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...61شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 62شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 63شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 64شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 65شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 66شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 67شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...68شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...69شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...70شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 71شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 72شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...73شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...74شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...75شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...76شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 77شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 78شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 79شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...80شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 81شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...82شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...83شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...84شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 85شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 86شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...87شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 88شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...89شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 90شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...91شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...92شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 93شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...94شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 95شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 96شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...97شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 98شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...99شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 100شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 101شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 102شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...103شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...104شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 105شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 106شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...107شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 108شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...109شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 110شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 111شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...112شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 113شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 114شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 115شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 116شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 117شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 118شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 119شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 120شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 121شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...122شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 123شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 124شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 125شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 126شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...127شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...128شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...129شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 130شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 131شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 132شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 133شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 134شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...135شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...136شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 137شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 138شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...139شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 140شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...141شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 142شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 143شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 144شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 145شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 146شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...147شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 148شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...149شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...150شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 151شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 152شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 153شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 154شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 155شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 156شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 157شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 158شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...159شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...160شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 161شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 162شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 163شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 164شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...165شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 166شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 167شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...168شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 169شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...170شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...171شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 172شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 173شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 174شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 175شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...176شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...177شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...178شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 179شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...180شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...181شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 182شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...183شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 184شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 185شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 186شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...187شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 188شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 189شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 190شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 191شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...192شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...193شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 194شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 195شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 196شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 197شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...198شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 199شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...200شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 201شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 202شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...203شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...204شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 205شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 206شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 207شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 208شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...209شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 210شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...211شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 212شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...213شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 214شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...215شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 216شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...217شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 218شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 219شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...220شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...221شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...222شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 223شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 224شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟225شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...226شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 227شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 228شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...229شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...230شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 231شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 232شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...233شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...234شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 235شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 236شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...237شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 238شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 239شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...240شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 241شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...242شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 243شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...244شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 245شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 246شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...247شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...248شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 249شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 250شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 251شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 252شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...253شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...254شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 255شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 256شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 257شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 258شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 259شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 260شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 261شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 262شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 263شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...264شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...265شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...266شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...267شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 268شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 269شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 270شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 271شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...272شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 273شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...274شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...275شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...276شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 277شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 278شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...279شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...280شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 281شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...282شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 283شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...284شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 285شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...286شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 287شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 288شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...289شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...290شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 291شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...292شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...293شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 294شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...295شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...296شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 297شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 298شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...299شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...300شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...301شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 302شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 303شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...304شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...305شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...306شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 307شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...308شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...309شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...310شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...311شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 312شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 313شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 314شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...315شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...316شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...317شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...318شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...319شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 320شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 321شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 322شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 323شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...324شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 325شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...326شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 327شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 328شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 329شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 330شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 331شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 332شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 333شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...334شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...335شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...336شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...337شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 338شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 339شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...340شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...341شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 342شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...343شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 344شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...345شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 346شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...347شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...348شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 349شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 350شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 351شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 352شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 353شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 354شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 355شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 356شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟357شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 358شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 359شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 360شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 361شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...362شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 363شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 364شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...365شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 366شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 367شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 368شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...369شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 370شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 371شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 372شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...373شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...374شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 375شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...376شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 377شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 378شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...379شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 380شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...381شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 382شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 383شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 384شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 385شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...386شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...387شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...388شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...389شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...390شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...391شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...392شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 393شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟394شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 395شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 396شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 397شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 398شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...399شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...400شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 401شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 402شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 403شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...404شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 405شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 406شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 407شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...408شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 409شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 410شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 411شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 412شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 413شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 414شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 415شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 416شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 417شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 418شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 419شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...420شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 421شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 422شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 423شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 424شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 425شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 426شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 427شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...428شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...429شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...430شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...431شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ