کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در ره شوق، دل از بیم خطر می لرزد
    می نهم پا چون درین بادیه، سر می لرزد
    که خبر داد ز لب تشنگی ام دریا را؟
    که چو سیماب درو آب گهر می لرزد
    نگذارد که ز کارم گرهی باز کند
    ضعف طالع که ازو دست هنر می لرزد
    چه هوایی ست که اقلیم محبت دارد
    که پسر تب کند آنجا و پدر می لرزد
    نفس باد خزان در تو اثر کرده مگر؟
    سخت آواز تو ای مرغ سحر می لرزد
    کاش می بود دلش هم به ضعیفان چو سرین
    که به باریکی آن موی کمر می لرزد
    در هوای تو جوانان نه همین بیمارند
    دل پیران همه تب دارد و سر می لرزد
    در ره عشق، دلیری به جگر نیست سلیم
    داغ او تا به دلم دید، جگر می لرزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha