به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کرده اند

1960عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کرده اند
یوسفی، بهر همین نام تو گرگین کرده اند
نه همین نقش ترا در چشم من جا داده اند
در همه چشمی ترا چون خواب شیرین کرده اند
باخبر باش از زبان خود، که دانایان راز
از خموشی حلقه در گوش سخن چین کرده اند
ناخدایان تا که را در آب می رانند باز
کز سفینه بادپای موج را زین کرده اند
از بتان هند بر تحقیق بردم ره سلیم
این سیاهان سرمه در چشم خدابین کرده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 2شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...3شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...4شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...5شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 6شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...7شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 8شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 9شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...10شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 11شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 12شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...13شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 14شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 15شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 16شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 17شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 18شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...19شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 20شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 21شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 22شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 23شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 24شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...25شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 26شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 27شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 28شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...29شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 30شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...31شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...32شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...33شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 34شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 35شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 36شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 37شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 38شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 39شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 40شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...41شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...42شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...43شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 44شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...45شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 46شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 47شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...48شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 49شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...50شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 51شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟52شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 53شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 54شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...55شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 56شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...57شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 58شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 59شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...60شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 61شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 62شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...63شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 64شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...65شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 66شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 67شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...68شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...69شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 70شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 71شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 72شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...73شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...74شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 75شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...76شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 77شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 78شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...79شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...80شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 81شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 82شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 83شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 84شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 85شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 86شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...87شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...88شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...89شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 90شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 91شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...92شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...93شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...94شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...95شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 96شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 97شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 98شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...99شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 100شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...101شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...102شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...103شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 104شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 105شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...106شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 107شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...108شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 109شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...110شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...111شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 112شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...113شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 114شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 115شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...116شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 117شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...118شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 119شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 120شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 121شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...122شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...123شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 124شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 125شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...126شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 127شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...128شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 129شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 130شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...131شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 132شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 133شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 134شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 135شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 136شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 137شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 138شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 139شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 140شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...141شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 142شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 143شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 144شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 145شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...146شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...147شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...148شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 149شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 150شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 151شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 152شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 153شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...154شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...155شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 156شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 157شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...158شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 159شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...160شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 161شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 162شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 163شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 164شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 165شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...166شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 167شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...168شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...169شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 170شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 171شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 172شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 173شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 174شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 175شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 176شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 177شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...178شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...179شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 180شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 181شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 182شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 183شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...184شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 185شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 186شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...187شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 188شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...189شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...190شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 191شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 192شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 193شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 194شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...195شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...196شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...197شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 198شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...199شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...200شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 201شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...202شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 203شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 204شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 205شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...206شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 207شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 208شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 209شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 210شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...211شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...212شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 213شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 214شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 215شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 216شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...217شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 218شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...219شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 220شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 221شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...222شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...223شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 224شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 225شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 226شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 227شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...228شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 229شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...230شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 231شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...232شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 233شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...234شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 235شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...236شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 237شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 238شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...239شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...240شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...241شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 242شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 243شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟244شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...245شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 246شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 247شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...248شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...249شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 250شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 251شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...252شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...253شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 254شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 255شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...256شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 257شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 258شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...259شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 260شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...261شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 262شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...263شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 264شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 265شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...266شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...267شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 268شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 269شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 270شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 271شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...272شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...273شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 274شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 275شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 276شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 277شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 278شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 279شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 280شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 281شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 282شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...283شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...284شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...285شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...286شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 287شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 288شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 289شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 290شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...291شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 292شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...293شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...294شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...295شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 296شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 297شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...298شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...299شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 300شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...301شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 302شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...303شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 304شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...305شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 306شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 307شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...308شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...309شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 310شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...311شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...312شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 313شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...314شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...315شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 316شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 317شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...318شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...319شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...320شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 321شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 322شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...323شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...324شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...325شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 326شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...327شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...328شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...329شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...330شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 331شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 332شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 333شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...334شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...335شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...336شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...337شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...338شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 339شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 340شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 341شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 342شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...343شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 344شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...345شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 346شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 347شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 348شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 349شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 350شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 351شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 352شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...353شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...354شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...355شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...356شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 357شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 358شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...359شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...360شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 361شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...362شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 363شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...364شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 365شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...366شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...367شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 368شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 369شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 370شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 371شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 372شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 373شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 374شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 375شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟376شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 377شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 378شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 379شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 380شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...381شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 382شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 383شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...384شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 385شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 386شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 387شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...388شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 389شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 390شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 391شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...392شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...393شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 394شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...395شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 396شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 397شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...398شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 399شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...400شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 401شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 402شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 403شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 404شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...405شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...406شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...407شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...408شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...409شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...410شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...411شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 412شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟413شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 414شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 415شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 416شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 417شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...418شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...419شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 420شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 421شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 422شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...423شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 424شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 425شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 426شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...427شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 428شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 429شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 430شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 431شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 432شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 433شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 434شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 435شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 436شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 437شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 438شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...439شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 440شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 441شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 442شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 443شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 444شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 445شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 446شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...447شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...448شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...449شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...450شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ