به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش کنید

1540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش کنید
یا به چشم من گذارید و مرا دل خوش کنید
دلنشین باشد حدیث عشق در وارستگی
موج دریا چند، ای یاران ز ساحل خوش کنید
هر ادایی در حقیقت ره به جایی می برد
هرچه می بینید از مجنون و عاقل خوش کنید
جلوه ی خوبان، قیامت در جهان انگیخته ست
کشتگان از خاک برخیزید و قاتل خوش کنید
گفتگویی کز غرض باشد، ندارد اعتبار
عیش را دیوانه دارد، عاقلان دل خوش کنید
گوشه ی صحرا و دامان بیابان هم خوش است
چون سلیم ای همنشینان چند محفل خوش کنید؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 2شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...3شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 4شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...5شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...6شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 7شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 8شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 9شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...10شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 11شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 12شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...13شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...14شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...15شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 16شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...17شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...18شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 19شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...20شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...21شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...22شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 23شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...24شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 25شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 26شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...27شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 28شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 29شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...30شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 31شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 32شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 33شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 34شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 35شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...36شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 37شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 38شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 39شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 40شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 41شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...42شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 43شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 44شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 45شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...46شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 47شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...48شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...49شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...50شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 51شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 52شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 53شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 54شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 55شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 56شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 57شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...58شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...59شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...60شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 61شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...62شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 63شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 64شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...65شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 66شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...67شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 68شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟69شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 70شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 71شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...72شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 73شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...74شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 75شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 76شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...77شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 78شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 79شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...80شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 81شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...82شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 83شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 84شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...85شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...86شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 87شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 88شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 89شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...90شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...91شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 92شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...93شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 94شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 95شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...96شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...97شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 98شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 99شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 100شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 101شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 102شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 103شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...104شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...105شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...106شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 107شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 108شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...109شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...110شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...111شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...112شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 113شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 114شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 115شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...116شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 117شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...118شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...119شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...120شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 121شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 122شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...123شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 124شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...125شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 126شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...127شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...128شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 129شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...130شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 131شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 132شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...133شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 134شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...135شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 136شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 137شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 138شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...139شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...140شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 141شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 142شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...143شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 144شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...145شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 146شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 147شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...148شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 149شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 150شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 151شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 152شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 153شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 154شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 155شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 156شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 157شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...158شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 159شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 160شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 161شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 162شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...163شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...164شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...165شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 166شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 167شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 168شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 169شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 170شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...171شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...172شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 173شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 174شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...175شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 176شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...177شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 178شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 179شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 180شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 181شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 182شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...183شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 184شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...185شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...186شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 187شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 188شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 189شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 190شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 191شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 192شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 193شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 194شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...195شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...196شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 197شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 198شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 199شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 200شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...201شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 202شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 203شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...204شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 205شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...206شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...207شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 208شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 209شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 210شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 211شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...212شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...213شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...214شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 215شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...216شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...217شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 218شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...219شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 220شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 221شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 222شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...223شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 224شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 225شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 226شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 227شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...228شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...229شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 230شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 231شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 232شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 233شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...234شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 235شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...236شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 237شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 238شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...239شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...240شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 241شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 242شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 243شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 244شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...245شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 246شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...247شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 248شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...249شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 250شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...251شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 252شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...253شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 254شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 255شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...256شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...257شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...258شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 259شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 260شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟261شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...262شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 263شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 264شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...265شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...266شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 267شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 268شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...269شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...270شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 271شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 272شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...273شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 274شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 275شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...276شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 277شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...278شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 279شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...280شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 281شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 282شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...283شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...284شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 285شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 286شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 287شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 288شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...289شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...290شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 291شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 292شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 293شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 294شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 295شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 296شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 297شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 298شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 299شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...300شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...301شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...302شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...303شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 304شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 305شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 306شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 307شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...308شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 309شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...310شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...311شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...312شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 313شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 314شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...315شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...316شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 317شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...318شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 319شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...320شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 321شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...322شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 323شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 324شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...325شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...326شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 327شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...328شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...329شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 330شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...331شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...332شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 333شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 334شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...335شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...336شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...337شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 338شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 339شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...340شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...341شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...342شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 343شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...344شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...345شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...346شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...347شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 348شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 349شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 350شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...351شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...352شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...353شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...354شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...355شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 356شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 357شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 358شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 359شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...360شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 361شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...362شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 363شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 364شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 365شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 366شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 367شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 368شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 369شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...370شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...371شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...372شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...373شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 374شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 375شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...376شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...377شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 378شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...379شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 380شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...381شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 382شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...383شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...384شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 385شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 386شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 387شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 388شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 389شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 390شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 391شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 392شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟393شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 394شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 395شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 396شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 397شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...398شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 399شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 400شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...401شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 402شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 403شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 404شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...405شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 406شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 407شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 408شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...409شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...410شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 411شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...412شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 413شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 414شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...415شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 416شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...417شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 418شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 419شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 420شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 421شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...422شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...423شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...424شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...425شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...426شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...427شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...428شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 429شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟430شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 431شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 432شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 433شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 434شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...435شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...436شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 437شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 438شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 439شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...440شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 441شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 442شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 443شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...444شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 445شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 446شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 447شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 448شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 449شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 450شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 451شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 452شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 453شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 454شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 455شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...456شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 457شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 458شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 459شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 460شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 461شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 462شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 463شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...464شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...465شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...466شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...467شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ