به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید

1150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید
هر کس گلابی از گل و او دامنی کشید
از داغ های سینه، فغان شکستگان
هردم چو بانگ نی سری از روزنی کشید
در راه شوق، بار تعلق وبال توست
عیسی شنیده ای که چه از سوزنی کشید
از کشتگان لاله، چمن بوی خون گرفت
زان توسن بنفشه سر و گردنی کشید
ضعفم سلیم از طلب کام بازداشت
مور شکسته، پای ز هر خرمنی کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 2شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 3شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 4شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...5شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 6شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 7شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...8شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...9شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...10شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 11شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...12شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...13شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 14شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...15شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...16شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...17شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 18شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...19شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 20شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 21شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...22شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 23شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 24شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...25شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 26شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 27شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 28شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 29شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 30شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...31شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 32شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 33شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 34شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 35شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 36شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...37شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 38شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 39شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 40شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...41شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 42شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...43شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...44شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...45شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 46شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 47شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 48شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 49شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 50شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 51شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 52شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...53شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...54شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...55شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 56شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...57شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 58شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 59شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...60شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 61شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...62شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 63شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟64شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 65شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 66شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...67شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 68شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...69شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 70شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 71شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...72شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 73شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 74شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...75شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 76شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...77شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 78شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 79شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...80شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...81شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 82شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 83شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 84شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...85شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...86شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 87شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...88شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 89شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 90شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...91شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...92شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 93شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 94شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 95شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 96شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 97شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 98شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...99شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...100شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...101شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 102شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 103شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...104شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...105شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...106شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...107شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 108شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 109شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 110شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...111شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 112شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...113شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...114شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...115شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 116شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 117شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...118شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 119شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...120شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 121شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...122شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...123شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 124شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...125شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 126شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 127شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...128شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 129شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...130شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 131شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 132شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 133شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...134شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...135شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 136شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 137شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...138شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 139شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...140شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 141شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 142شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...143شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 144شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 145شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 146شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 147شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 148شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 149شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 150شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 151شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 152شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...153شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 154شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 155شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 156شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 157شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...158شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...159شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...160شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 161شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 162شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 163شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 164شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 165شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...166شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...167شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 168شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 169شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...170شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 171شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...172شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 173شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 174شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 175شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 176شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 177شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...178شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 179شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...180شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...181شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 182شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 183شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 184شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 185شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 186شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 187شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 188شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 189شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...190شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...191شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 192شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 193شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 194شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 195شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...196شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 197شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 198شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...199شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 200شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...201شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...202شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 203شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 204شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 205شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 206شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...207شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...208شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...209شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 210شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...211شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...212شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 213شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...214شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 215شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 216شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 217شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...218شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 219شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 220شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 221شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 222شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...223شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...224شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 225شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 226شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 227شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 228شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...229شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 230شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...231شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 232شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 233شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...234شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...235شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 236شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 237شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 238شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 239شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...240شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 241شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...242شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 243شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...244شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 245شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...246شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 247شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...248شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 249شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 250شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...251شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...252شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...253شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 254شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 255شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟256شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...257شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 258شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 259شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...260شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...261شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 262شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 263شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...264شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...265شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 266شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 267شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...268شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 269شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 270شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...271شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 272شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...273شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 274شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...275شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 276شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 277شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...278شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...279شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 280شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 281شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 282شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 283شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...284شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...285شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 286شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 287شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 288شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 289شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 290شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 291شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 292شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 293شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 294شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...295شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...296شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...297شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...298شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 299شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 300شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 301شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 302شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...303شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 304شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...305شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...306شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...307شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 308شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 309شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...310شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...311شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 312شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...313شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 314شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...315شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 316شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...317شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 318شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 319شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...320شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...321شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 322شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...323شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...324شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 325شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...326شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...327شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 328شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 329شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...330شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...331شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...332شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 333شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 334شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...335شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...336شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...337شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 338شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...339شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...340شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...341شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...342شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 343شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 344شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 345شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...346شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...347شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...348شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...349شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...350شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 351شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 352شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 353شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 354شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...355شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 356شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...357شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 358شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 359شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 360شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 361شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 362شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 363شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 364شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...365شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...366شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...367شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...368شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 369شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 370شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...371شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...372شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 373شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...374شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 375شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...376شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 377شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...378شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...379شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 380شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 381شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 382شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 383شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 384شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 385شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 386شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 387شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟388شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 389شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 390شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 391شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 392شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...393شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 394شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 395شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...396شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 397شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 398شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 399شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...400شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 401شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 402شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 403شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...404شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...405شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 406شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...407شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 408شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 409شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...410شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 411شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...412شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 413شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 414شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 415شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 416شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...417شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...418شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...419شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...420شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...421شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...422شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...423شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 424شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟425شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 426شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 427شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 428شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 429شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...430شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...431شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 432شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 433شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 434شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...435شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 436شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 437شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 438شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...439شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 440شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 441شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 442شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 443شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 444شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 445شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 446شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 447شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 448شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 449شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 450شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...451شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 452شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 453شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 454شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 455شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 456شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 457شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 458شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...459شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...460شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...461شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...462شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ