به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کند

1410عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کند
سوز را در رقص آرد، بید را مجنون کند
کرد ظاهر غنچه ی گل را بهار از شاخسار
همچو طوطی کز قفس منقار را بیرون کند
ضعف ما از قوت عشق است، کو صاحبدلی
تا چو مو باریک گردد فکر این مضمون کند
در گلستانی که چون من بلبلی شد نغمه ساز
باغبان را زاغ اگر چشمش بود، بیرون کند
صد خیابان سرو، یک دم می شود موزون سلیم
باغبان گر می تواند مصرعی موزون کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...2شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...3شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...4شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...5شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...6شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 7شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...8شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 9شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...10شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...11شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 12شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 13شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 14شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...15شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 16شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 17شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...18شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...19شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...20شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 21شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...22شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...23شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 24شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...25شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...26شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...27شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 28شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...29شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 30شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 31شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...32شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 33شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 34شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...35شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 36شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 37شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 38شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 39شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 40شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...41شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 42شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 43شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 44شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 45شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 46شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...47شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 48شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 49شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 50شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...51شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 52شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...53شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...54شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...55شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 56شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 57شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 58شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 59شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 60شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 61شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 62شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...63شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...64شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...65شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 66شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...67شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 68شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 69شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...70شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 71شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...72شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 73شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟74شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 75شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 76شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...77شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 78شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...79شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 80شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 81شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...82شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 83شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 84شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...85شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 86شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...87شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 88شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 89شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...90شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...91شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 92شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 93شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 94شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...95شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...96شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 97شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...98شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 99شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 100شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...101شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...102شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 103شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 104شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 105شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 106شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 107شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 108شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...109شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...110شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...111شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 112شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 113شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...114شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...115شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...116شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...117شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 118شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 119شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 120شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...121شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 122شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...123شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...124شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...125شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 126شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 127شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...128شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 129شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...130شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 131شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...132شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...133شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 134شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...135شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 136شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 137شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...138شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 139شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...140شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 141شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 142شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 143شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...144شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...145شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 146شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 147شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...148شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 149شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...150شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 151شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 152شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...153شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 154شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 155شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 156شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 157شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 158شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 159شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 160شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 161شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 162شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...163شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 164شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 165شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 166شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 167شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...168شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...169شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...170شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 171شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 172شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 173شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 174شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 175شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...176شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...177شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 178شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 179شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...180شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 181شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...182شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 183شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 184شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 185شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 186شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 187شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...188شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 189شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...190شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...191شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 192شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 193شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 194شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 195شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 196شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 197شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 198شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 199شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...200شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...201شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 202شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 203شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 204شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 205شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...206شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 207شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 208شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...209شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 210شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...211شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...212شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 213شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 214شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 215شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 216شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...217شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...218شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...219شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 220شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...221شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...222شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 223شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...224شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 225شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 226شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 227شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...228شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 229شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 230شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 231شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 232شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...233شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...234شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 235شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 236شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 237شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 238شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...239شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 240شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...241شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 242شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 243شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...244شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...245شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 246شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 247شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 248شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 249شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...250شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 251شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...252شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 253شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...254شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 255شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...256شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 257شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...258شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 259شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 260شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...261شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...262شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...263شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 264شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 265شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟266شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...267شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 268شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 269شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...270شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...271شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 272شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 273شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...274شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...275شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 276شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 277شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...278شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 279شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 280شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...281شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 282شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...283شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 284شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...285شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 286شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 287شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...288شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...289شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 290شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 291شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 292شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 293شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...294شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...295شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 296شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 297شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 298شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 299شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 300شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 301شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 302شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 303شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 304شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...305شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...306شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...307شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...308شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 309شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 310شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 311شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 312شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...313شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 314شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...315شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...316شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...317شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 318شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 319شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...320شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...321شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 322شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...323شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 324شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...325شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 326شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...327شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 328شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 329شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...330شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...331شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 332شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...333شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...334شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 335شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...336شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...337شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 338شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 339شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...340شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...341شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...342شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 343شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 344شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...345شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...346شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...347شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 348شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...349شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...350شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...351شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...352شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 353شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 354شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 355شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...356شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...357شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...358شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...359شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...360شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 361شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 362شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 363شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 364شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...365شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 366شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...367شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 368شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 369شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 370شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 371شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 372شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 373شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 374شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...375شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...376شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...377شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...378شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 379شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 380شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...381شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...382شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 383شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...384شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 385شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...386شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 387شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...388شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...389شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 390شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 391شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 392شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 393شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 394شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 395شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 396شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 397شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟398شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 399شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 400شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 401شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 402شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...403شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 404شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 405شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...406شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 407شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 408شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 409شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...410شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 411شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 412شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 413شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...414شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...415شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 416شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...417شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 418شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 419شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...420شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 421شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...422شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 423شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 424شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 425شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 426شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...427شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...428شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...429شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...430شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...431شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...432شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...433شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 434شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟435شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 436شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 437شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 438شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 439شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...440شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...441شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 442شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 443شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 444شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...445شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 446شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 447شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 448شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...449شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 450شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 451شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 452شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 453شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 454شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 455شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 456شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 457شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 458شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 459شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 460شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...461شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 462شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 463شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 464شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 465شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 466شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 467شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 468شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...469شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...470شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...471شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...472شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ