کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز گریه گشت مرا دیده ی خراب سفید
    به رنگ گل که شود در میان آب سفید
    برابری به مه من نمی کند هرگز
    چنین خوش است ادب، روی آفتاب سفید!
    صفای سوختگی بین و فیض آتش عشق
    که چون نمک شده خاکستر کباب سفید
    ز تاب آتش می بس که چهره اش افروخت
    به پیش او نتواند شدن نقاب سفید
    ز بس که بی تو سیه دید روزگار مرا
    ز گریه شد مژه در چشم آفتاب سفید
    کنند اهل محبت ز فیض عشق سلیم
    کتان خویش به صابون ماهتاب سفید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha