کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق آشوب دل و جوش درون می آرد
    گل این باغ نبویی که جنون می آرد
    دارد آبی چمن عشق که یک قطره ازو
    مرغ تا خورد ز پا رشته برون می آرد
    هر سر موی ازان زلف پریشان راهی ست
    که سر از کوچه ی زنجیر برون می آرد
    حسن مغرور به این ناز و نزاکت یارب
    تاب همصحبتی آینه چون می آرد؟
    سوختم از غم دل همنفسان، می بینید
    که چها بر سرم این قطره ی خون می آرد
    جوش زد داغ دل و شور جنونم افزود
    شعله را فصل گل پنبه جنون می آرد
    من نه آنم که زبونی کشم از چرخ، سلیم
    این بلاها به سرم بخت زبون می آرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha