به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۴۶۰: چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند

1300عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند
تیر مژگانش ز شوخی دلنشینی می کند
آخر حسن است و کار او به زلف افتاده است
داده خرمن را به باد و خوشه چینی می کند
پیش پای خویش را هرکس نمی بیند چو شمع
لاف باطل می زند گر دوربینی می کند
نعمت فغفور را فیضی که در خاصیت است
کاسه چوبین گدا را چوب چینی می کند
سایه را با خویشتن همره نمی خواهد سلیم
همچو عنقا هرکه او وحدت گزینی می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۵۹: دلم به سینه ز ننگ سخنوری خون شد 2شمارهٔ ۴۶۰: چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند 3شمارهٔ ۴۶۱: همای شوق من بر قاف همت آشیان دارد 4شمارهٔ ۴۶۲: دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان د ...5شمارهٔ ۴۶۳: وقت آن شد که جنون رخت به صحرا ببر ...6شمارهٔ ۴۶۴: ای به خورشید سیاهی زده از روی سفی ...7شمارهٔ ۴۶۵: ز گریه گشت مرا دیده ی خراب سفید 8شمارهٔ ۴۶۶: چشم توام ز هوش تهیدست می کند 9شمارهٔ ۴۶۷: شورش منصور را آخر سرم معراج شد 10شمارهٔ ۴۶۸: دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت ...11شمارهٔ ۴۶۹: دلم چو لاله در اطراف باغ می رقصد 12شمارهٔ ۴۷۰: از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک ...13شمارهٔ ۴۷۱: به دست آیینه از عکس رخش گلدسته را ...14شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گر ...15شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...16شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...17شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...18شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...19شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...20شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 21شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...22شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 23شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...24شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...25شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 26شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 27شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 28شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...29شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 30شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 31شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...32شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...33شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...34شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 35شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...36شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...37شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 38شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...39شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...40شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...41شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 42شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...43شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 44شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 45شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...46شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 47شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 48شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...49شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 50شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 51شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 52شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 53شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 54شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...55شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 56شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 57شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 58شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 59شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 60شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...61شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 62شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 63شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 64شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...65شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 66شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...67شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...68شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...69شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 70شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 71شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 72شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 73شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 74شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 75شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 76شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...77شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...78شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...79شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 80شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...81شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 82شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 83شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...84شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 85شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...86شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 87شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟88شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 89شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 90شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...91شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 92شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...93شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 94شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 95شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...96شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 97شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 98شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...99شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 100شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...101شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 102شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 103شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...104شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...105شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 106شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 107شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 108شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...109شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...110شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 111شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...112شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 113شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 114شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...115شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...116شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 117شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 118شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 119شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 120شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 121شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 122شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...123شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...124شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...125شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 126شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 127شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...128شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...129شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...130شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...131شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 132شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 133شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 134شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...135شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 136شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...137شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...138شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...139شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 140شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 141شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...142شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 143شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...144شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 145شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...146شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...147شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 148شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...149شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 150شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 151شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...152شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 153شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...154شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 155شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 156شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 157شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...158شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...159شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 160شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 161شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...162شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 163شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...164شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 165شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 166شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...167شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 168شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 169شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 170شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 171شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 172شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 173شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 174شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 175شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 176شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...177شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 178شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 179شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 180شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 181شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...182شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...183شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...184شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 185شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 186شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 187شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 188شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 189شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...190شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...191شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 192شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 193شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...194شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 195شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...196شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 197شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 198شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 199شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 200شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 201شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...202شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 203شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...204شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...205شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 206شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 207شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 208شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 209شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 210شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 211شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 212شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 213شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...214شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...215شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 216شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 217شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 218شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 219شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...220شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 221شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 222شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...223شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 224شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...225شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...226شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 227شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 228شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 229شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 230شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...231شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...232شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...233شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 234شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...235شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...236شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 237شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...238شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 239شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 240شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 241شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...242شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 243شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 244شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 245شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 246شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...247شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...248شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 249شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 250شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 251شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 252شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...253شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 254شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...255شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 256شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 257شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...258شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...259شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 260شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 261شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 262شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 263شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...264شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 265شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...266شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 267شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...268شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 269شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...270شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 271شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...272شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 273شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 274شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...275شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...276شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...277شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 278شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 279شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟280شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...281شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 282شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 283شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...284شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...285شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 286شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 287شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...288شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...289شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 290شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 291شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...292شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 293شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 294شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...295شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 296شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...297شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 298شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...299شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 300شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 301شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...302شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...303شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 304شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 305شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 306شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 307شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...308شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...309شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 310شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 311شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 312شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 313شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 314شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 315شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 316شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 317شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 318شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...319شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...320شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...321شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...322شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 323شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 324شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 325شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 326شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...327شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 328شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...329شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...330شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...331شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 332شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 333شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...334شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...335شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 336شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...337شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 338شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...339شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 340شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...341شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 342شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 343شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...344شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...345شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 346شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...347شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...348شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 349شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...350شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...351شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 352شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 353شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...354شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...355شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...356شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 357شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 358شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...359شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...360شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...361شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 362شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...363شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...364شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...365شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...366شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 367شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 368شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 369شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...370شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...371شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...372شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...373شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...374شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 375شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 376شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 377شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 378شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...379شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 380شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...381شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 382شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 383شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 384شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 385شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 386شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 387شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 388شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...389شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...390شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...391شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...392شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 393شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 394شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...395شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...396شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 397شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...398شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 399شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...400شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 401شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...402شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...403شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 404شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 405شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 406شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 407شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 408شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 409شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 410شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 411شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟412شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 413شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 414شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 415شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 416شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...417شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 418شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 419شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...420شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 421شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 422شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 423شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...424شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 425شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 426شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 427شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...428شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...429شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 430شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...431شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 432شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 433شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...434شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 435شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...436شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 437شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 438شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 439شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 440شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...441شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...442شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...443شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...444شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...445شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...446شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...447شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 448شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟449شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 450شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 451شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 452شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 453شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...454شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...455شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 456شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 457شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 458شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...459شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 460شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 461شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 462شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...463شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 464شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 465شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 466شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 467شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 468شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 469شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 470شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 471شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 472شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 473شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 474شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...475شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 476شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 477شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 478شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 479شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 480شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 481شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 482شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...483شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...484شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...485شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...486شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ