کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به چشم همت من عرصه ی زمین تنگ است
    گشاده است مرا دست و آستین تنگ است
    به جان رسیده ام از محرمان طره ی دوست
    که عیش مور ز پهلوی خوشه چین تنگ است
    زبان ز عهده ی شکر تو چون برون آید؟
    که بر بزرگی نام تو این نگین تنگ است
    در آستان تو عرض نیاز خواهم کرد
    بساط سجده گشاد و مرا جبین تنگ است
    ز جوش سبزه ی خط شد تبسمش دلگیر
    فغان که جای ز موران بر انگبین تنگ است
    چو موج آب روان گشت سوی پیشانی
    در آستین تو از بس که جای چین تنگ است!
    به آن امید که گیرم سراغ طره ی او
    همیشه خانه ام از جوش شانه بین تنگ است
    چو بارگاه سلیمان، بساط طبع سلیم
    گشاده است، چه حاصل که این زمین تنگ است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha