کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد
    گیاه خشک ما را همچو آتش آب می سوزد
    چنان از آتش دل دود آهم مضطرب خیزد
    که پنداری درون سینه ام سیماب می سوزد
    به بسملگاه شوق کینه پردازان من آن صیدم
    که از خونگرمی من دامن قصاب می سوزد
    جنون از داغ های تن چنانم بی خبر دارد
    که گویی جامه ی هستی مگر در خواب می سوزد
    ز تاب شمع رویی محفل ما روشن است امشب
    که چون پیراهن فانوس ازو مهتاب می سوزد
    سلیم از بس دلم سرگرم استغفار عصیان است
    اگر اشکی ز مژگانم چکد، محراب می سوزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha