به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۴۳۳: دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود
دامن ز خون دیده پر از ارغوان شود
صد برگ شد ز فیض هوا هر گل زمین
سیر چمن نصیب همه دوستان شود!
چون سبزه، پاشکسته ی این باغ دلکشیم
چندان نشسته ایم که فصل خزان شود
در هر مقام، خضر ره ما به صورتی ست
گه می فروش گردد و گه باغبان شود
حاسد فسرده است ز پیری خود سلیم
شاید ز فیض این غزل ما جوان شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۳۲: قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود 2شمارهٔ ۴۳۳: دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود 3شمارهٔ ۴۳۴: به عشق باده ز خون امید و بیم خورن ...4شمارهٔ ۴۳۵: گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می ز ...5شمارهٔ ۴۳۶: کاروانی دگر از مصر هوس می آید 6شمارهٔ ۴۳۷: عنان شکوه را در بزم او دست ادب پی ...7شمارهٔ ۴۳۸: از عکس رخش که تاب دارد 8شمارهٔ ۴۳۹: چشم خود بگشا حدیث خوش نگاهی می رو ...9شمارهٔ ۴۴۰: در ره شوق، دل از بیم خطر می لرزد 10شمارهٔ ۴۴۱: چنان به عشق تو دل با زمانه شک دار ...11شمارهٔ ۴۴۲: به راه شوق، خضر جستجو چه می داند 12شمارهٔ ۴۴۳: مژگان من وظیفه ی خوناب می خورد 13شمارهٔ ۴۴۴: ز خنده آب بقا را به تشنه شور کند 14شمارهٔ ۴۴۵: خوش آنکه خسته دلان می ز جام ژرف ک ...15شمارهٔ ۴۴۶: شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید 16شمارهٔ ۴۴۷: قدح بر چشمه ی خورشید در جوهر شرف ...17شمارهٔ ۴۴۸: اضطراب شعله را داغم به گلخن می ده ...18شمارهٔ ۴۴۹: ز بس اندیشه از آشوب ملک جم، نگین ...19شمارهٔ ۴۵۰: بلبل ما ناله بر آهنگ غربت ساز کرد 20شمارهٔ ۴۵۱: عاشق پرشکوه خاموش از تغافل می شود 21شمارهٔ ۴۵۲: تنها من ضعیف ندارم بدن کبود 22شمارهٔ ۴۵۳: ز می به آب فتادن مرا زیان دارد 23شمارهٔ ۴۵۴: همچو مرغ از دست من پیمانه ی مل می ...24شمارهٔ ۴۵۵: چو شعله آن گل رویم به روی خار کشی ...25شمارهٔ ۴۵۶: ساقی ما که بسی چشم و دل از پی دار ...26شمارهٔ ۴۵۷: عشق آشوب دل و جوش درون می آرد 27شمارهٔ ۴۵۸: از دیر و کعبه تا به دو جانب دو خا ...28شمارهٔ ۴۵۹: دلم به سینه ز ننگ سخنوری خون شد 29شمارهٔ ۴۶۰: چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند 30شمارهٔ ۴۶۱: همای شوق من بر قاف همت آشیان دارد 31شمارهٔ ۴۶۲: دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان د ...32شمارهٔ ۴۶۳: وقت آن شد که جنون رخت به صحرا ببر ...33شمارهٔ ۴۶۴: ای به خورشید سیاهی زده از روی سفی ...34شمارهٔ ۴۶۵: ز گریه گشت مرا دیده ی خراب سفید 35شمارهٔ ۴۶۶: چشم توام ز هوش تهیدست می کند 36شمارهٔ ۴۶۷: شورش منصور را آخر سرم معراج شد 37شمارهٔ ۴۶۸: دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت ...38شمارهٔ ۴۶۹: دلم چو لاله در اطراف باغ می رقصد 39شمارهٔ ۴۷۰: از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک ...40شمارهٔ ۴۷۱: به دست آیینه از عکس رخش گلدسته را ...41شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گر ...42شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...43شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...44شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...45شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...46شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...47شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 48شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...49شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 50شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...51شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...52شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 53شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 54شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 55شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...56شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 57شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 58شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...59شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...60شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...61شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 62شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...63شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...64شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 65شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...66شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...67شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...68شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 69شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...70شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 71شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 72شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...73شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 74شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 75شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...76شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 77شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 78شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 79شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 80شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 81شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...82شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 83شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 84شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 85شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 86شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 87شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...88شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 89شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 90شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 91شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...92شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 93شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...94شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...95شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...96شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 97شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 98شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 99شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 100شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 101شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 102شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 103شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...104شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...105شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...106شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 107شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...108شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 109شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 110شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...111شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 112شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...113شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 114شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟115شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 116شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 117شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...118شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 119شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...120شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 121شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 122شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...123شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 124شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 125شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...126شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 127شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...128شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 129شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 130شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...131شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...132شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 133شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 134شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 135شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...136شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...137شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 138شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...139شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 140شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 141شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...142شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...143شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 144شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 145شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 146شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 147شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 148شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 149شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...150شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...151شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...152شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 153شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 154شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...155شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...156شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...157شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...158شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 159شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 160شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 161شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...162شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 163شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...164شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...165شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...166شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 167شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 168شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...169شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 170شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...171شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 172شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...173شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...174شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 175شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...176شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 177شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 178شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...179شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 180شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...181شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 182شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 183شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 184شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...185شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...186شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 187شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 188شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...189شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 190شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...191شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 192شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 193شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...194شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 195شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 196شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 197شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 198شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 199شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 200شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 201شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 202شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 203شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...204شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 205شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 206شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 207شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 208شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...209شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...210شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...211شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 212شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 213شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 214شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 215شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 216شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...217شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...218شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 219شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 220شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...221شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 222شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...223شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 224شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 225شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 226شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 227شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 228شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...229شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 230شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...231شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...232شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 233شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 234شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 235شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 236شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 237شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 238شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 239شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 240شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...241شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...242شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 243شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 244شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 245شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 246شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...247شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 248شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 249شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...250شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 251شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...252شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...253شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 254شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 255شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 256شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 257شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...258شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...259شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...260شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 261شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...262شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...263شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 264شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...265شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 266شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 267شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 268شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...269شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 270شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 271شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 272شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 273شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...274شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...275شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 276شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 277شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 278شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 279شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...280شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 281شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...282شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 283شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 284شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...285شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...286شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 287شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 288شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 289شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 290شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...291شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 292شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...293شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 294شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...295شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 296شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...297شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 298شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...299شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 300شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 301شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...302شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...303شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...304شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 305شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 306شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟307شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...308شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 309شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 310شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...311شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...312شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 313شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 314شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...315شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...316شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 317شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 318شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...319شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 320شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 321شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...322شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 323شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...324شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 325شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...326شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 327شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 328شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...329شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...330شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 331شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 332شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 333شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 334شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...335شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...336شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 337شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 338شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 339شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 340شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 341شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 342شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 343شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 344شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 345شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...346شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...347شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...348شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...349شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 350شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 351شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 352شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 353شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...354شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 355شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...356شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...357شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...358شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 359شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 360شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...361شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...362شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 363شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...364شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 365شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...366شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 367شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...368شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 369شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 370شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...371شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...372شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 373شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...374شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...375شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 376شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...377شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...378شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 379شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 380شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...381شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...382شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...383شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 384شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 385شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...386شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...387شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...388شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 389شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...390شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...391شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...392شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...393شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 394شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 395شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 396شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...397شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...398شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...399شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...400شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...401شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 402شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 403شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 404شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 405شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...406شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 407شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...408شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 409شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 410شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 411شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 412شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 413شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 414شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 415شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...416شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...417شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...418شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...419شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 420شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 421شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...422شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...423شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 424شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...425شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 426شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...427شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 428شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...429شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...430شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 431شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 432شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 433شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 434شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 435شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 436شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 437شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 438شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟439شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 440شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 441شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 442شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 443شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...444شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 445شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 446شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...447شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 448شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 449شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 450شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...451شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 452شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 453شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 454شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...455شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...456شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 457شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...458شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 459شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 460شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...461شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 462شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...463شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 464شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 465شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 466شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 467شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...468شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...469شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...470شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...471شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...472شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...473شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...474شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 475شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟476شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 477شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 478شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 479شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 480شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...481شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...482شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 483شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 484شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 485شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...486شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 487شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 488شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 489شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...490شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 491شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 492شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 493شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 494شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 495شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 496شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 497شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 498شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 499شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 500شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 501شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...502شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 503شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 504شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 505شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 506شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 507شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 508شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 509شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...510شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...511شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...512شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...513شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ