کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می زند
    لاله از داغ تو بر گل ها سیاهی می زند
    بس که بازار گرفتاری ز عشقت گرم شد
    مخرغ خود را مضطرب بر دام ماهی می زند
    با وجود ناتوانی، عاجز کس نیستیم
    شمع ما سیلی به باد صبحگاهی می زند
    گوید از سرو چمن، بالای من موزونتر است
    حرف های راست با این کج کلاهی می زند
    عشق را با تیره بختان التفات دیگر است
    برق دایم خویشتن را بر سیاهی می زند
    اختیاری نیست کار عشق آن بدخو سلیم
    راه دل را چشم او خواهی نخواهی می زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha