سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۵: گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می زند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می زند لاله از داغ تو بر گل ها سیاهی می زند بس که بازار گرفتاری ز عشقت گرم شد مخرغ خود را مضطرب بر دام ماهی می زند با وجود ناتوانی، عاجز کس نیستیم شمع ما سیلی به باد صبحگاهی می زند گوید از سرو چمن، بالای من موزونتر است حرف های راست با این کج کلاهی می زند عشق را با تیره بختان التفات دیگر است برق دایم خویشتن را بر سیاهی می زند اختیاری نیست کار عشق آن بدخو سلیم راه دل را چشم او خواهی نخواهی می زند سلیم تهرانی