به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۴۲۹: در گدایی همت ما پادشاهی می کند

1420عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در گدایی همت ما پادشاهی می کند
هرچه می خواهد به توفیق الهی می کند
پابرهنه می دوم بر روی نیش دوستان
آب کی اندیشه ای از خار ماهی می کند
آسمان از بس به زیر منتم خواهد، به من
می شمارد سرمه، گر چشمم سیاهی می کند
همچو من دیوانه ای در کوچه ی زنجیر نیست
از محبت سیل با من خانه خواهی می کند
عافیت خواهی سلیم از فقر روگردان مباش
مرد درویش از قناعت پادشاهی می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲۸: کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد 2شمارهٔ ۴۲۹: در گدایی همت ما پادشاهی می کند 3شمارهٔ ۴۳۰: می گریزد خوابم از جایی که مخمل می ...4شمارهٔ ۴۳۱: به کوی عشق، دل دادخواه می خواهند 5شمارهٔ ۴۳۲: قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود 6شمارهٔ ۴۳۳: دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود 7شمارهٔ ۴۳۴: به عشق باده ز خون امید و بیم خورن ...8شمارهٔ ۴۳۵: گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می ز ...9شمارهٔ ۴۳۶: کاروانی دگر از مصر هوس می آید 10شمارهٔ ۴۳۷: عنان شکوه را در بزم او دست ادب پی ...11شمارهٔ ۴۳۸: از عکس رخش که تاب دارد 12شمارهٔ ۴۳۹: چشم خود بگشا حدیث خوش نگاهی می رو ...13شمارهٔ ۴۴۰: در ره شوق، دل از بیم خطر می لرزد 14شمارهٔ ۴۴۱: چنان به عشق تو دل با زمانه شک دار ...15شمارهٔ ۴۴۲: به راه شوق، خضر جستجو چه می داند 16شمارهٔ ۴۴۳: مژگان من وظیفه ی خوناب می خورد 17شمارهٔ ۴۴۴: ز خنده آب بقا را به تشنه شور کند 18شمارهٔ ۴۴۵: خوش آنکه خسته دلان می ز جام ژرف ک ...19شمارهٔ ۴۴۶: شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید 20شمارهٔ ۴۴۷: قدح بر چشمه ی خورشید در جوهر شرف ...21شمارهٔ ۴۴۸: اضطراب شعله را داغم به گلخن می ده ...22شمارهٔ ۴۴۹: ز بس اندیشه از آشوب ملک جم، نگین ...23شمارهٔ ۴۵۰: بلبل ما ناله بر آهنگ غربت ساز کرد 24شمارهٔ ۴۵۱: عاشق پرشکوه خاموش از تغافل می شود 25شمارهٔ ۴۵۲: تنها من ضعیف ندارم بدن کبود 26شمارهٔ ۴۵۳: ز می به آب فتادن مرا زیان دارد 27شمارهٔ ۴۵۴: همچو مرغ از دست من پیمانه ی مل می ...28شمارهٔ ۴۵۵: چو شعله آن گل رویم به روی خار کشی ...29شمارهٔ ۴۵۶: ساقی ما که بسی چشم و دل از پی دار ...30شمارهٔ ۴۵۷: عشق آشوب دل و جوش درون می آرد 31شمارهٔ ۴۵۸: از دیر و کعبه تا به دو جانب دو خا ...32شمارهٔ ۴۵۹: دلم به سینه ز ننگ سخنوری خون شد 33شمارهٔ ۴۶۰: چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند 34شمارهٔ ۴۶۱: همای شوق من بر قاف همت آشیان دارد 35شمارهٔ ۴۶۲: دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان د ...36شمارهٔ ۴۶۳: وقت آن شد که جنون رخت به صحرا ببر ...37شمارهٔ ۴۶۴: ای به خورشید سیاهی زده از روی سفی ...38شمارهٔ ۴۶۵: ز گریه گشت مرا دیده ی خراب سفید 39شمارهٔ ۴۶۶: چشم توام ز هوش تهیدست می کند 40شمارهٔ ۴۶۷: شورش منصور را آخر سرم معراج شد 41شمارهٔ ۴۶۸: دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت ...42شمارهٔ ۴۶۹: دلم چو لاله در اطراف باغ می رقصد 43شمارهٔ ۴۷۰: از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک ...44شمارهٔ ۴۷۱: به دست آیینه از عکس رخش گلدسته را ...45شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گر ...46شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...47شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...48شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...49شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...50شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...51شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 52شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...53شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 54شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...55شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...56شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 57شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 58شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 59شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...60شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 61شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 62شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...63شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...64شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...65شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 66شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...67شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...68شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 69شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...70شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...71شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...72شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 73شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...74شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 75شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 76شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...77شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 78شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 79شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...80شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 81شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 82شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 83شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 84شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 85شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...86شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 87شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 88شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 89شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 90شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 91شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...92شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 93شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 94شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 95شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...96شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 97شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...98شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...99شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...100شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 101شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 102شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 103شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 104شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 105شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 106شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 107شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...108شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...109شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...110شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 111شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...112شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 113شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 114شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...115شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 116شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...117شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 118شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟119شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 120شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 121شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...122شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 123شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...124شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 125شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 126شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...127شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 128شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 129شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...130شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 131شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...132شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 133شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 134شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...135شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...136شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 137شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 138شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 139شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...140شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...141شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 142شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...143شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 144شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 145شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...146شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...147شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 148شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 149شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 150شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 151شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 152شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 153شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...154شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...155شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...156شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 157شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 158شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...159شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...160شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...161شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...162شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 163شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 164شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 165شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...166شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 167شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...168شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...169شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...170شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 171شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 172شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...173شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 174شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...175شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 176شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...177شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...178شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 179شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...180شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 181شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 182شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...183شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 184شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...185شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 186شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 187شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 188شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...189شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...190شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 191شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 192شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...193شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 194شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...195شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 196شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 197شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...198شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 199شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 200شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 201شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 202شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 203شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 204شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 205شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 206شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 207شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...208شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 209شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 210شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 211شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 212شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...213شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...214شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...215شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 216شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 217شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 218شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 219شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 220شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...221شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...222شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 223شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 224شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...225شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 226شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...227شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 228شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 229شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 230شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 231شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 232شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...233شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 234شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...235شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...236شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 237شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 238شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 239شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 240شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 241شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 242شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 243شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 244شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...245شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...246شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 247شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 248شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 249شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 250شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...251شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 252شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 253شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...254شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 255شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...256شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...257شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 258شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 259شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 260شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 261شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...262شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...263شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...264شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 265شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...266شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...267شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 268شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...269شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 270شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 271شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 272شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...273شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 274شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 275شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 276شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 277شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...278شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...279شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 280شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 281شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 282شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 283شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...284شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 285شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...286شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 287شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 288شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...289شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...290شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 291شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 292شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 293شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 294شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...295شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 296شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...297شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 298شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...299شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 300شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...301شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 302شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...303شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 304شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 305شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...306شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...307شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...308شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 309شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 310شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟311شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...312شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 313شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 314شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...315شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...316شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 317شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 318شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...319شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...320شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 321شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 322شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...323شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 324شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 325شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...326شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 327شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...328شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 329شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...330شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 331شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 332شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...333شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...334شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 335شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 336شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 337شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 338شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...339شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...340شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 341شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 342شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 343شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 344شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 345شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 346شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 347شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 348شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 349شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...350شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...351شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...352شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...353شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 354شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 355شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 356شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 357شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...358شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 359شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...360شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...361شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...362شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 363شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 364شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...365شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...366شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 367شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...368شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 369شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...370شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 371شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...372شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 373شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 374شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...375شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...376شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 377شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...378شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...379شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 380شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...381شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...382شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 383شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 384شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...385شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...386شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...387شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 388شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 389شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...390شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...391شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...392شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 393شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...394شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...395شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...396شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...397شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 398شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 399شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 400شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...401شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...402شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...403شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...404شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...405شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 406شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 407شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 408شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 409شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...410شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 411شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...412شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 413شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 414شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 415شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 416شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 417شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 418شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 419شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...420شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...421شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...422شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...423شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 424شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 425شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...426شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...427شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 428شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...429شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 430شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...431شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 432شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...433شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...434شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 435شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 436شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 437شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 438شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 439شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 440شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 441شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 442شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟443شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 444شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 445شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 446شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 447شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...448شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 449شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 450شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...451شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 452شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 453شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 454شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...455شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 456شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 457شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 458شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...459شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...460شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 461شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...462شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 463شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 464شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...465شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 466شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...467شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 468شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 469شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 470شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 471شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...472شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...473شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...474شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...475شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...476شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...477شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...478شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 479شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟480شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 481شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 482شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 483شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 484شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...485شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...486شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 487شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 488شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 489شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...490شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 491شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 492شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 493شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...494شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 495شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 496شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 497شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 498شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 499شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 500شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 501شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 502شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 503شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 504شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 505شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...506شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 507شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 508شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 509شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 510شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 511شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 512شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 513شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...514شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...515شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...516شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...517شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ