کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شیخ است و خودآرایی بسیار و دگر هیچ
    چون صبح، همین شانه و دستار و دگر هیچ
    رهزن به تو تعلیم دهد شیوه ی تجرید
    در دست همین رشته نگه دار و دگر هیچ
    یوسف نه متاعی ست که او را بگذارند
    ما را برسان بر سر بازار و دگر هیچ
    در عشق شد افسانه ی منصور فراموش
    غوغا به سر ماست درین دار و دگر هیچ
    انصاف مگو راهزن عشق ندارد
    هر چیز که داری همه بسپار و دگر هیچ
    فکر سر و جان است همه راهروان را
    پایی تو ازین بادیه بردار و دگر هیچ
    در مذهب ما طاعت شب ها نه نماز است
    کافی ست همین دیده ی بیدار و دگر هیچ
    معشوق چو مست است نصیحت نپذیرد
    در نامه نوشتیم که هشیار و دگر هیچ
    در باغ سلیم آنچه ز تاراج خزان ماند
    خاری ست همین بر سر دیوار و دگر هیچ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha