کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به من هر دم ز روی مهربانی یار می پیچد
    به آن گرمی که گویی شعله ای بر خار می پیچد
    به دستی جام و در دست دگر سیب ذقن دارم
    فلک از رشک من امشب به خود چون مار می پیچد
    سروکاری دلم با جلوه ی مستانه ای دارد
    که گل بر خویش می پیچد، چو او دستار می پیچد
    ازان بر هر طرف افتند در معموره ی عشقت
    که موج سیل بر پای در و دیوار می پیچد
    شکر را خنده ی شیرین او هرگه به یاد آید
    فغانش در نیستان همچو موسیقار می پیچد
    ز عکس ماه و موج آب در شب ها به جوش آیم
    که پندارم بت من چیره ی زرتار می پیچید
    به عجز خویش کردم اعتراف از هیبت عشقت
    جهان دست حریفان را به روز کار می پیچد
    برهمن از برای آنکه اخلاصش به یاد آرد
    به جای رشته بر انگشت بت زنار می پیچد
    گریزی نیست از همصحبت خوش، اهل عالم را
    گهر همچون گره بر رشته ی هموار می پیچد
    به یکدیگر سر و تن جذبه ی آمیزشی دارند
    تن منصور چون نخل کدو بر دار می پیچد
    به زیر آسمان هر مصرعم آوازه ای دارد
    سلیم آری صدای تند در کهسار می پیچد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha