به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۳۵۷: زین چرخ ستمکشان نرستند

2060عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زین چرخ ستمکشان نرستند
هرچند که همچو برق جستند
حرفی ز گشاد، قفل ما زد
دندان کلید را شکستند
منگر به حقارت اهل دل را
باری اینند هرچه هستند
با رفعت قصر همت ما
افلاک چو سقف خاک پستند
دزدیده نگاه کن سلیما
هشدار که آن دوچشم مستند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۵۶: چند چون مرغ کسی بادیه پیما باشد؟2شمارهٔ ۳۵۷: زین چرخ ستمکشان نرستند 3شمارهٔ ۳۵۸: سحر شد و دم تأثیر ناله می گذرد 4شمارهٔ ۳۵۹: عمرها رفت و نشد نام زلیخایی بلند 5شمارهٔ ۳۶۰: فصلی چنین که بلبل، از شوق جوش دار ...6شمارهٔ ۳۶۱: امشب گل شکفتگی ما دو رنگ بود 7شمارهٔ ۳۶۲: وجودم را غم عشق تو ای بی باک می س ...8شمارهٔ ۳۶۳: به صحرا آن کمان ابرو پی نخجیر می ...9شمارهٔ ۳۶۴: آبروی تیغ را خونگرمی بسمل برد 10شمارهٔ ۳۶۵: ماه چون روی او نمی باشد 11شمارهٔ ۳۶۶: می دو ساله به لب های یار من نرسد 12شمارهٔ ۳۶۷: ای نهاده حسن را برطاق از ابروی بل ...13شمارهٔ ۳۶۸: حمله ی شوق تو غافل را دل آگاه داد 14شمارهٔ ۳۶۹: آمد دی و ز میکده ها شور شد بلند 15شمارهٔ ۳۷۰: در چمن دوش صبا بوی تو سودا می کرد 16شمارهٔ ۳۷۱: دامان طرب بهار افشاند 17شمارهٔ ۳۷۲: خوش آن عاشق که خون از دیده ی نمنا ...18شمارهٔ ۳۷۳: به غیر کار جفا آسمان نمی داند 19شمارهٔ ۳۷۴: قاصد، دیگر به تو کم می رسد 20شمارهٔ ۳۷۵: چشم من ناز توتیا نکشد 21شمارهٔ ۳۷۶: آن کس که ز آسوده دلی رنگ برآرد 22شمارهٔ ۳۷۷: عشق دل ها را به آن زلف چو سنبل می ...23شمارهٔ ۳۷۸: بی قراران گر ز کوی او برون گامی ن ...24شمارهٔ ۳۷۹: مطلب بجز آزار ز مطلوب نباشد 25شمارهٔ ۳۸۰: مرا بر حاصل کس نیست امید 26شمارهٔ ۳۸۱: به من هر دم ز روی مهربانی یار می ...27شمارهٔ ۳۸۲: نه همین از تو مرا گرد غم از سینه ...28شمارهٔ ۳۸۳: چشم خویشان را حسد از بس به دولت ش ...29شمارهٔ ۳۸۴: تا از قبول عشق، سخن بهره مند شد 30شمارهٔ ۳۸۵: ز دل غبار به چشم پر آب می آید 31شمارهٔ ۳۸۶: از دل گله ی ما ره اظهار نداند 32شمارهٔ ۳۸۷: می خورم خون که حنا آن کف پا می بو ...33شمارهٔ ۳۸۸: چو حسن سبز تمنای اهل دید بود 34شمارهٔ ۳۸۹: گل به غفلت ز گلستان جهان برخیزد 35شمارهٔ ۳۹۰: عشق در هر جا نقاب از روی زیبا می ...36شمارهٔ ۳۹۱: ابر چشمم چون به عزم گریه دامان بش ...37شمارهٔ ۳۹۲: خراب نشأه ی آن لب، می و مینا نمی ...38شمارهٔ ۳۹۳: به کوی عشق اسیران به بوی یار روند 39شمارهٔ ۳۹۴: ازین حسرت که دور از دامن دلدار می ...40شمارهٔ ۳۹۵: بی لب او باده بر طبع ایاغم می خور ...41شمارهٔ ۳۹۶: شد بهار و شمع با گل آشنایی می کند 42شمارهٔ ۳۹۷: زاهد امشب تا سحر با ما شراب ناب ز ...43شمارهٔ ۳۹۸: سیل ویرانی ز کنج خانه ی ما می برد 44شمارهٔ ۳۹۹: مرا ز بزم خود آن پر عتاب می راند 45شمارهٔ ۴۰۰: درد ما خسته دلان تن به مداوا ندهد 46شمارهٔ ۴۰۱: جا به هر دل که گرفت او، دگر از جا ...47شمارهٔ ۴۰۲: با لطف ساعدت ید بیضا نمی رسد 48شمارهٔ ۴۰۳: می حرام محتسب بادا که بی ما می خو ...49شمارهٔ ۴۰۴: دلم آشفتگی در کار هرکس دید، می لر ...50شمارهٔ ۴۰۵: شد بهار و باغبان دیگر در دکان گشو ...51شمارهٔ ۴۰۶: باغبان خلد از گلزار ما گل می برد 52شمارهٔ ۴۰۷: دلم چو غنچه ز گلگشت باغ می گیرد 53شمارهٔ ۴۰۸: رونق ناموس را چون عشق رسوا بشکند 54شمارهٔ ۴۰۹: درین ره کعبه سنگ راه باشد 55شمارهٔ ۴۱۰: دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد 56شمارهٔ ۴۱۱: کسی کز عاشقی دم زد، چه باک از دشم ...57شمارهٔ ۴۱۲: چه پروای گلستان و سر و برگ چمن دا ...58شمارهٔ ۴۱۳: مرا به کوی تو دلگرمی شراب آورد 59شمارهٔ ۴۱۴: نوبهار است و جنونم سوی هامون می ک ...60شمارهٔ ۴۱۵: شمع، برقع ز پی پاس تجلی دارد 61شمارهٔ ۴۱۶: زین چمن گر لاله ذوق از تاج شاهی م ...62شمارهٔ ۴۱۷: تا مرا تعلیم عشق او نواپرداز کرد 63شمارهٔ ۴۱۸: آنکه در پیری می عشرت به ساغر می ک ...64شمارهٔ ۴۱۹: اسیر عشق تو سود و زیان چه می داند 65شمارهٔ ۴۲۰: از نفس آنچه دلم دید، ز زنجیر ندید 66شمارهٔ ۴۲۱: اهل شیراز، بهشتی صفتان دهرند 67شمارهٔ ۴۲۲: غریبی را به من عشقت وطن کرد 68شمارهٔ ۴۲۳: رسید آن مست و از گردن صراحی در بغ ...69شمارهٔ ۴۲۴: روزگار از چمن وصل توام دور افکند 70شمارهٔ ۴۲۵: خورشید از نمود رخت بی نمود شد 71شمارهٔ ۴۲۶: چون در دلش ز لعل تو اندیشه بگذرد 72شمارهٔ ۴۲۷: خراب لعل لبت کی شراب می گیرد 73شمارهٔ ۴۲۸: کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد 74شمارهٔ ۴۲۹: در گدایی همت ما پادشاهی می کند 75شمارهٔ ۴۳۰: می گریزد خوابم از جایی که مخمل می ...76شمارهٔ ۴۳۱: به کوی عشق، دل دادخواه می خواهند 77شمارهٔ ۴۳۲: قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود 78شمارهٔ ۴۳۳: دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود 79شمارهٔ ۴۳۴: به عشق باده ز خون امید و بیم خورن ...80شمارهٔ ۴۳۵: گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می ز ...81شمارهٔ ۴۳۶: کاروانی دگر از مصر هوس می آید 82شمارهٔ ۴۳۷: عنان شکوه را در بزم او دست ادب پی ...83شمارهٔ ۴۳۸: از عکس رخش که تاب دارد 84شمارهٔ ۴۳۹: چشم خود بگشا حدیث خوش نگاهی می رو ...85شمارهٔ ۴۴۰: در ره شوق، دل از بیم خطر می لرزد 86شمارهٔ ۴۴۱: چنان به عشق تو دل با زمانه شک دار ...87شمارهٔ ۴۴۲: به راه شوق، خضر جستجو چه می داند 88شمارهٔ ۴۴۳: مژگان من وظیفه ی خوناب می خورد 89شمارهٔ ۴۴۴: ز خنده آب بقا را به تشنه شور کند 90شمارهٔ ۴۴۵: خوش آنکه خسته دلان می ز جام ژرف ک ...91شمارهٔ ۴۴۶: شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید 92شمارهٔ ۴۴۷: قدح بر چشمه ی خورشید در جوهر شرف ...93شمارهٔ ۴۴۸: اضطراب شعله را داغم به گلخن می ده ...94شمارهٔ ۴۴۹: ز بس اندیشه از آشوب ملک جم، نگین ...95شمارهٔ ۴۵۰: بلبل ما ناله بر آهنگ غربت ساز کرد 96شمارهٔ ۴۵۱: عاشق پرشکوه خاموش از تغافل می شود 97شمارهٔ ۴۵۲: تنها من ضعیف ندارم بدن کبود 98شمارهٔ ۴۵۳: ز می به آب فتادن مرا زیان دارد 99شمارهٔ ۴۵۴: همچو مرغ از دست من پیمانه ی مل می ...100شمارهٔ ۴۵۵: چو شعله آن گل رویم به روی خار کشی ...101شمارهٔ ۴۵۶: ساقی ما که بسی چشم و دل از پی دار ...102شمارهٔ ۴۵۷: عشق آشوب دل و جوش درون می آرد 103شمارهٔ ۴۵۸: از دیر و کعبه تا به دو جانب دو خا ...104شمارهٔ ۴۵۹: دلم به سینه ز ننگ سخنوری خون شد 105شمارهٔ ۴۶۰: چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند 106شمارهٔ ۴۶۱: همای شوق من بر قاف همت آشیان دارد 107شمارهٔ ۴۶۲: دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان د ...108شمارهٔ ۴۶۳: وقت آن شد که جنون رخت به صحرا ببر ...109شمارهٔ ۴۶۴: ای به خورشید سیاهی زده از روی سفی ...110شمارهٔ ۴۶۵: ز گریه گشت مرا دیده ی خراب سفید 111شمارهٔ ۴۶۶: چشم توام ز هوش تهیدست می کند 112شمارهٔ ۴۶۷: شورش منصور را آخر سرم معراج شد 113شمارهٔ ۴۶۸: دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت ...114شمارهٔ ۴۶۹: دلم چو لاله در اطراف باغ می رقصد 115شمارهٔ ۴۷۰: از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک ...116شمارهٔ ۴۷۱: به دست آیینه از عکس رخش گلدسته را ...117شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گر ...118شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...119شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...120شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...121شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...122شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...123شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 124شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...125شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 126شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...127شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...128شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 129شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 130شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 131شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...132شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 133شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 134شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...135شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...136شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...137شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 138شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...139شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...140شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 141شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...142شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...143شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...144شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 145شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...146شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 147شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 148شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...149شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 150شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 151شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...152شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 153شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 154شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 155شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 156شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 157شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...158شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 159شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 160شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 161شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 162شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 163شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...164شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 165شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 166شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 167شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...168شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 169شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...170شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...171شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...172شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 173شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 174شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 175شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 176شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 177شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 178شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 179شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...180شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...181شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...182شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 183شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...184شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 185شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 186شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...187شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 188شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...189شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 190شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟191شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 192شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 193شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...194شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 195شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...196شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 197شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 198شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...199شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 200شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 201شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...202شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 203شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...204شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 205شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 206شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...207شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...208شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 209شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 210شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 211شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...212شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...213شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 214شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...215شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 216شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 217شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...218شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...219شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 220شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 221شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 222شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 223شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 224شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 225شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...226شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...227شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...228شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 229شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 230شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...231شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...232شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...233شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...234شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 235شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 236شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 237شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...238شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 239شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...240شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...241شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...242شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 243شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 244شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...245شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 246شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...247شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 248شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...249شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...250شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 251شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...252شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 253شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 254شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...255شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 256شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...257شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 258شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 259شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 260شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...261شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...262شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 263شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 264شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...265شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 266شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...267شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 268شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 269شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...270شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 271شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 272شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 273شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 274شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 275شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 276شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 277شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 278شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 279شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...280شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 281شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 282شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 283شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 284شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...285شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...286شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...287شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 288شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 289شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 290شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 291شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 292شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...293شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...294شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 295شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 296شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...297شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 298شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...299شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 300شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 301شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 302شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 303شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 304شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...305شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 306شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...307شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...308شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 309شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 310شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 311شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 312شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 313شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 314شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 315شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 316شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...317شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...318شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 319شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 320شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 321شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 322شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...323شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 324شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 325شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...326شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 327شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...328شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...329شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 330شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 331شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 332شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 333شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...334شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...335شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...336شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 337شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...338شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...339شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 340شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...341شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 342شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 343شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 344شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...345شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 346شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 347شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 348شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 349شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...350شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...351شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 352شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 353شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 354شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 355شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...356شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 357شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...358شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 359شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 360شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...361شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...362شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 363شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 364شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 365شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 366شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...367شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 368شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...369شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 370شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...371شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 372شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...373شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 374شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...375شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 376شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 377شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...378شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...379شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...380شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 381شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 382شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟383شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...384شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 385شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 386شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...387شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...388شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 389شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 390شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...391شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...392شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 393شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 394شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...395شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 396شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 397شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...398شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 399شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...400شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 401شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...402شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 403شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 404شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...405شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...406شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 407شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 408شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 409شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 410شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...411شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...412شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 413شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 414شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 415شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 416شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 417شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 418شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 419شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 420شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 421شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...422شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...423شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...424شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...425شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 426شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 427شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 428شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 429شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...430شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 431شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...432شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...433شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...434شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 435شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 436شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...437شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...438شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 439شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...440شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 441شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...442شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 443شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...444شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 445شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 446شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...447شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...448شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 449شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...450شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...451شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 452شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...453شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...454شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 455شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 456شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...457شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...458شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...459شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 460شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 461شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...462شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...463شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...464شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 465شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...466شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...467شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...468شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...469شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 470شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 471شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 472شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...473شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...474شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...475شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...476شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...477شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 478شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 479شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 480شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 481شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...482شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 483شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...484شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 485شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 486شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 487شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 488شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 489شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 490شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 491شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...492شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...493شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...494شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...495شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 496شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 497شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...498شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...499شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 500شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...501شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 502شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...503شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 504شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...505شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...506شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 507شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 508شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 509شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 510شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 511شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 512شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 513شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 514شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟515شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 516شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 517شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 518شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 519شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...520شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 521شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 522شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...523شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 524شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 525شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 526شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...527شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 528شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 529شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 530شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...531شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...532شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 533شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...534شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 535شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 536شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...537شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 538شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...539شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 540شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 541شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 542شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 543شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...544شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...545شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...546شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...547شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...548شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...549شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...550شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 551شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟552شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 553شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 554شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 555شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 556شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...557شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...558شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 559شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 560شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 561شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...562شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 563شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 564شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 565شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...566شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 567شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 568شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 569شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 570شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 571شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 572شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 573شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 574شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 575شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 576شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 577شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...578شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 579شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 580شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 581شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 582شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 583شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 584شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 585شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...586شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...587شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...588شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...589شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ