کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بهار آمد و سر تا به سر جهان سبز است
    ز فیض ابر، زمین تا به آسمان سبز است
    ز خانه بهر چه بیرون رود، که بلبل را
    ز یاد رفته چمن، بس که آشیان سبز است
    غبار کو که نشیند به دامن صحرا؟
    ز بس چو آب چمن، راه کاروان سبز است
    برو چگونه توان طعن زردرویی زد؟
    که همچو ریشه ی گل، رنگ زعفران سبز است
    نه چوب تیر همین سبز شد، که پنداری
    نهاده وسمه بر ابرو ز بس کمان سبز است
    ز لطف جوهر آتش به حشر هندو را
    هنوز چون قلم سوسن استخوان سبز است
    مرا ز خرمی نوبهار رنگی نیست
    چه سود دسته ی گل را که ریسمان سبز است
    ز لطف ابر بهار است هرچه هست، ولی
    چمن ز آبله ی دست باغبان سبز است
    خنک تر است ز خس خانه آشیانه ی ما
    درین چمن که به دلگرمی خزان سبز است
    خزان رسید و حریفان نشسته اند به خاک
    بجز شراب که جایش به بوستان سبز است
    زمانه زهرفروش است ازان شکر مطلب
    که زهر خورده، از ان رنگ طوطیان سبز است
    به نوبهار خط سبز نازم و اثرش
    که تا رسیده سخن بر سر زبان، سبز است
    سلیم جام می از کف منه چو لاله که باز
    شکفته شد گل و اطراف بوستان سبز است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha