کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرمی گریه به سودای تو دامانم سوخت
    همچو صبح از اثر داغ، گریبانم سوخت
    هیچ جایی اثری نیست ز خاکستر من
    آتش عشق تو از بس که پریشانم سوخت
    کیست این شعله ی بی باک ندانم، کآمد
    آنچنان در نظرم گرم که مژگانم سوخت
    از سموم چمن عشق چو شاخ سنبل
    استخوان ها همه در پیکر عریانم سوخت
    کم ز پروانه نیم، لیک ندیدم هرگز
    آن قدر گرمی ازان شمع که بتوانم سوخت
    قاتلم را نشناسند درین بزم، که عشق
    همچو پروانه به شب های چراغانم سوخت
    سبزه ی دامن جویم، ولی از شوق سلیم
    حسرت تشنگی ریگ بیابانم سوخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha