کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بازم از زخم خدنگش در دل و جان آتش است
    ناوک او را مگر چون شمع، پیکان آتش است
    خاک را از اشک من پرخون بود دایم کنار
    چرخ را از آه من در زیر دامان آتش است
    از فروغ او به گرداب خطر افتاده است
    کشتی آیینه از موم است و طوفان آتش است
    برق آه از حال ما سازد بتان را باخبر
    نامه ی آشفتگان همچون نگهبان آتش است
    از گلستان تو هر کس گل به دامن می برد
    جای گل چون شمع ما را در گریبان آتش است
    در جهان پنهان نماند هیچ کاری در لباس
    عشق در تجرید همچون در بیابان آتش است
    عاشقان را در بساط دل به غیر از آه نیست
    این چنین باشد، در آتشخانه سامان آتش است
    چون جوانی رفت، مگذر از می گلگون سلیم
    باده در پیری چو در وقت زمستان آتش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha