سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۴: بازم از زخم خدنگش در دل و جان آتش است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بازم از زخم خدنگش در دل و جان آتش است ناوک او را مگر چون شمع، پیکان آتش است خاک را از اشک من پرخون بود دایم کنار چرخ را از آه من در زیر دامان آتش است از فروغ او به گرداب خطر افتاده است کشتی آیینه از موم است و طوفان آتش است برق آه از حال ما سازد بتان را باخبر نامه ی آشفتگان همچون نگهبان آتش است از گلستان تو هر کس گل به دامن می برد جای گل چون شمع ما را در گریبان آتش است در جهان پنهان نماند هیچ کاری در لباس عشق در تجرید همچون در بیابان آتش است عاشقان را در بساط دل به غیر از آه نیست این چنین باشد، در آتشخانه سامان آتش است چون جوانی رفت، مگذر از می گلگون سلیم باده در پیری چو در وقت زمستان آتش است سلیم تهرانی