به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۲۲۴: شعله ای چون شمع من در پرده ی فانوس نیست

1640عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شعله ای چون شمع من در پرده ی فانوس نیست
چون رخش یک گل به گلزار پر طاووس نیست
گاه بر گل می زنم خود را، گهی بر خاروخس
طایر شوقم، به پایم رشته ی ناموس نیست
این سخن را در کجا خود می توان گفتن که ما
خاک ره گردیده ایم و رخصت پابوس نیست
راهبر کی جانب رهزن گذارد، کافرم
خضر ما گر در میان کاروان جاسوس نیست
جز نوای یا علی بن ابی طالب، سلیم
از دلم مطلب که زنگ حیدری ناقوس نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۲۳: به نقش طالع ما چشم قرعه حیران است 2شمارهٔ ۲۲۴: شعله ای چون شمع من در پرده ی فانو ...3شمارهٔ ۲۲۵: هوای تخت ندارد کسی که گوشه نشین ا ...4شمارهٔ ۲۲۶: هر کجا موج زند جام شرابی دام است 5شمارهٔ ۲۲۷: درین چمن هوس عیش، کیمیا طلبی ست 6شمارهٔ ۲۲۸: گر به ظاهر کسی از قید جهان آزاد ا ...7شمارهٔ ۲۲۹: ز می ملاحظه زاهد مکن که این عیب ا ...8شمارهٔ ۲۳۰: بهار آمد و سر تا به سر جهان سبز ا ...9شمارهٔ ۲۳۱: جدل از خصم هنر باشد و از من عیب ا ...10شمارهٔ ۲۳۲: خوش وقت آنکه خصمی گردون ندیده است 11شمارهٔ ۲۳۳: خوبرویان را سری با عاشقان پیر نیس ...12شمارهٔ ۲۳۴: از سایه ی تو سبز سر خاک من بس است 13شمارهٔ ۲۳۵: بنای توبه ز ابر بهار در خلل است 14شمارهٔ ۲۳۶: هما! نصیب تو از من چنان که خواهی ...15شمارهٔ ۲۳۷: خمار وصل، دلم را ز اضطراب شکست 16شمارهٔ ۲۳۸: سینه ریشان ترا تیغ شهادت مرهم است 17شمارهٔ ۲۳۹: همچو لاله روزگارم در قدح نوشی گذش ...18شمارهٔ ۲۴۰: ز جوش ناله به دل اضطراب بسیار است 19شمارهٔ ۲۴۱: غنچه دلتنگ و لاله در خون است 20شمارهٔ ۲۴۲: ز دوری تو مرا خوشدلی میسر نیست 21شمارهٔ ۲۴۳: خوش آن کز فکر بیش و کم گذشته ست 22شمارهٔ ۲۴۴: موسم کسب هوا شد که دگر مهتاب است 23شمارهٔ ۲۴۵: بهار آمد و ما را به باغ راهی نیست 24شمارهٔ ۲۴۶: زان می که باغ را رخ او در پیاله ر ...25شمارهٔ ۲۴۷: حاصل سوختگان در ره برق خطر است 26شمارهٔ ۲۴۸: پایه ی نعش مرا یار من از جا برداش ...27شمارهٔ ۲۴۹: سوختن از تب سوزان محبت تابی ست 28شمارهٔ ۲۵۰: غیر بدگویی اگر خصم پرآشوب نداشت 29شمارهٔ ۲۵۱: عشق را چندان که مهرش بود هم کینش ...30شمارهٔ ۲۵۲: در باغ بی تو خاطر سنبل شکسته است 31شمارهٔ ۲۵۳: از عشق حکایت مکن افسانه بزرگ است 32شمارهٔ ۲۵۴: می بی منت اگر میل کنی، حیرانی ست 33شمارهٔ ۲۵۵: کی توان در عشق، بی سامان حیرانی ن ...34شمارهٔ ۲۵۶: خصمی به میان من و غیر از سخن توست 35شمارهٔ ۲۵۷: چنان ز گریه ی من اشک همنشینم ریخت 36شمارهٔ ۲۵۸: امشب که ز بختم به سوی بزم تو راه ...37شمارهٔ ۲۵۹: یار ما مونس بد و نیک است 38شمارهٔ ۲۶۰: دلم چو شمع همه عمر میهمان خود است 39شمارهٔ ۲۶۱: خون دلم چو لاله، آرایش ایاغ است 40شمارهٔ ۲۶۲: من تشنه ی آن چشمه که آبش همه خون ...41شمارهٔ ۲۶۳: خط نیست این به گرد گلت، سبزه ی تر ...42شمارهٔ ۲۶۴: بازم از زخم خدنگش در دل و جان آتش ...43شمارهٔ ۲۶۵: آن گل که توان حرفی ازان زد گل داغ ...44شمارهٔ ۲۶۶: بیا که فصل خوش روزگار نزدیک است 45شمارهٔ ۲۶۷: به توبه هر که ز یک قطره ی شراب گذ ...46شمارهٔ ۲۶۸: ره بیرون شدنم زین چمن از یاد شده ...47شمارهٔ ۲۶۹: در گلستان جهان هر مرغ نالان خود ا ...48شمارهٔ ۲۷۰: شمع از هوای وصلت، در حالت هلاک اس ...49شمارهٔ ۲۷۱: از بس که تلخکام ازین ناتوان گذشت 50شمارهٔ ۲۷۲: مرا کی از سبوی می گزیر است 51شمارهٔ ۲۷۳: شکسته خاطرم و رغبت نشاطم نیست 52شمارهٔ ۲۷۴: ایام بهار است و گلی در چمنم نیست 53شمارهٔ ۲۷۵: از شوق تو دل همره عمر گذران است 54شمارهٔ ۲۷۶: خطش دمید و به نازش نیاز من باقی س ...55شمارهٔ ۲۷۷: درین حدیقه دل مستمند بسیار است 56شمارهٔ ۲۷۸: در دلم بگذشت و چشمم اشک بی تابانه ...57شمارهٔ ۲۷۹: ای دل سفر به لجه ی عمان مبارک است 58شمارهٔ ۲۸۰: چند باشم ز در دیر مغان دور، بس اس ...59شمارهٔ ۲۸۱: دماغ ساغر می از شراب ما خشک است 60شمارهٔ ۲۸۲: شراب غمزه ی مست تو خون بی گنه است 61شمارهٔ ۲۸۳: حکایت لب او همچو قند مشهور است 62شمارهٔ ۲۸۴: مشرق خورشید را فیض گریبان تو نیست 63شمارهٔ ۲۸۵: غنچه را برگ گل آیا در گریبان از ک ...64شمارهٔ ۲۸۶: شد عمرها و شورش عشقم ز سر نرفت 65شمارهٔ ۲۸۷: گرمی گریه به سودای تو دامانم سوخت 66شمارهٔ ۲۸۸: نوای مرغ شباهنگ، ناله ی نی ماست 67شمارهٔ ۲۸۹: بیا که دل ز ورق حرف کینه خواهی شس ...68شمارهٔ ۲۹۰: سر نهادن به سر کوی غمت تسلیم است 69شمارهٔ ۲۹۱: شد بهار و لاله صحن باغ را میخانه ...70شمارهٔ ۲۹۲: کاروان اشک هرگه بی توام از دل گذش ...71شمارهٔ ۲۹۳: بوالهوس! با عشق خوبان این قدر امس ...72شمارهٔ ۲۹۴: ای گل دگر ز دست کجا می گذارمت 73شمارهٔ ۲۹۵: راحتی ما را اگر می باشد از آزار م ...74شمارهٔ ۲۹۶: رفتی و از نقش رویت دیده ی خونین پ ...75شمارهٔ ۲۹۷: هر کجا موجی ست، از مژگان ما برخاس ...76شمارهٔ ۲۹۸: خونم از دوری می در تن لاغر خشک اس ...77شمارهٔ ۲۹۹: خضر از لب تشنگان روی آتشناک اوست 78شمارهٔ ۳۰۰: خوش نیست به اهل طلب ایام لئیم است 79شمارهٔ ۳۰۱: آیینه را ز چشم تو تاب نگاه نیست 80شمارهٔ ۳۰۲: واقف کسی ز شیوه ی آن کج کلاه نیست 81شمارهٔ ۳۰۳: دلم به عشق ز آسیب فتنه آزاد است 82شمارهٔ ۳۰۴: شکوه ی احباب را نتوان به خود مشکل ...83شمارهٔ ۳۰۵: بجز نسیم که آن زلف تابدار شکست 84شمارهٔ ۳۰۶: با وجود صد هنر، لافم ز شعر دلکش ا ...85شمارهٔ ۳۰۷: معنی رنگین به هر اندیشه نیست 86شمارهٔ ۳۰۸: هما به طالع من بال و پر ز بوم گرف ...87شمارهٔ ۳۰۹: شبم این روشنی کز آه دیده ست 88شمارهٔ ۳۱۰: در دشت جز غم تو مرا غمگسار نیست 89شمارهٔ ۳۱۱: کوی عشق است و سعادت را در اینجا ک ...90شمارهٔ ۳۱۲: شور عجبی در چمن از بلبل صبح است 91شمارهٔ ۳۱۳: آفت باد خزان را می توان معذور داش ...92شمارهٔ ۳۱۴: مقیم کوی عشق از قید هر تکلیف آزاد ...93شمارهٔ ۳۱۵: به سینه ام ز غمت داغ بر سر داغ اس ...94شمارهٔ ۳۱۶: همچو مرغان قفس ما را ز گل بویی بس ...95شمارهٔ ۳۱۷: از بهار وصلم امشب جیب و دامان پر ...96شمارهٔ ۳۱۸: مژده یاران را که یار از دست ما سا ...97شمارهٔ ۳۱۹: دلم بی طره ای آشفته حال است 98شمارهٔ ۳۲۰: ز عشقم به هر محفل افسانه ای ست 99شمارهٔ ۳۲۱: به چشم همت من عرصه ی زمین تنگ است 100شمارهٔ ۳۲۲: در مقام بی خطر، آزادگان را خواب ن ...101شمارهٔ ۳۲۳: حسن با مهر و وفا بیگانه است 102شمارهٔ ۳۲۴: از خم زلفش دلم با آه و افغان بازگ ...103شمارهٔ ۳۲۵: آن قدر سوزی که خواهد شعله با آه م ...104شمارهٔ ۳۲۶: نشان هستی من چون حباب پیرهن است 105شمارهٔ ۳۲۷: قصه ی منصور را سر کرده است 106شمارهٔ ۳۲۸: چو مجنون بر زبانم حرف او افسانه ی ...107شمارهٔ ۳۲۹: عاشقانیم، به ما طعنه ی دیگر خود ن ...108شمارهٔ ۳۳۰: گر عاشقی، از گنه چه باک است 109شمارهٔ ۳۳۱: مرا گوش از بهر پیغام اوست 110شمارهٔ ۳۳۲: همه تن خون دل من همچو دهان زخم اس ...111شمارهٔ ۳۳۳: عشق خونریز که شیر مست است 112شمارهٔ ۳۳۴: چون شحنه مرا پنجه ی تقدیر گرفته س ...113شمارهٔ ۳۳۵: از مصلحت الفت به من پیر گرفته ست 114شمارهٔ ۳۳۶: از عیش دل مرا چه رنگ است 115شمارهٔ ۳۳۷: زین پس سر مینای می ناب سلامت!116شمارهٔ ۳۳۸: لطف این دلشکنان [در حق] ما معلوم ...117شمارهٔ ۳۳۹: هر کجا حرف تو آید به میان، گل گوش ...118شمارهٔ ۳۴۰: ز دیده اشک چکد روز وصل یار عبث 119شمارهٔ ۳۴۱: با مدعی گذشته ام بر کنار بحث 120شمارهٔ ۳۴۲: زاهد بیا و پرده برافکن ز راز خبث 121شمارهٔ ۳۴۳: به من ز یاد رخ اوست گلستان محتاج 122شمارهٔ ۳۴۴: گلی به رنگ رخش گلستان ندارد هیچ 123شمارهٔ ۳۴۵: شیخ است و خودآرایی بسیار و دگر هی ...124شمارهٔ ۳۴۶: دارم هوس رخصت آهی و دگر هیچ 125شمارهٔ ۳۴۷: بیخودی از گل روی تو کند بلبل صبح 126شمارهٔ ۳۴۸: خوش آن دمی که لبم گردد آشنای قدح 127شمارهٔ ۳۴۹: ای کشیده می از قرابه ی صبح 128شمارهٔ ۳۵۰: بر ما دمی نمی گذرد بی شراب تلخ 129شمارهٔ ۳۵۱: حاصل من نیست از شهد سخن جز کام تل ...130شمارهٔ ۳۵۲: شد باغ از بهار، سفید و سیاه و سرخ 131شمارهٔ ۳۵۳: سودی به ره عشق ز تدبیر نباشد 132شمارهٔ ۳۵۴: زبان که یاد دل بوالفضول می آرد 133شمارهٔ ۳۵۵: طالع من شد ضعیف از بس غم افلاک خو ...134شمارهٔ ۳۵۶: چند چون مرغ کسی بادیه پیما باشد؟135شمارهٔ ۳۵۷: زین چرخ ستمکشان نرستند 136شمارهٔ ۳۵۸: سحر شد و دم تأثیر ناله می گذرد 137شمارهٔ ۳۵۹: عمرها رفت و نشد نام زلیخایی بلند 138شمارهٔ ۳۶۰: فصلی چنین که بلبل، از شوق جوش دار ...139شمارهٔ ۳۶۱: امشب گل شکفتگی ما دو رنگ بود 140شمارهٔ ۳۶۲: وجودم را غم عشق تو ای بی باک می س ...141شمارهٔ ۳۶۳: به صحرا آن کمان ابرو پی نخجیر می ...142شمارهٔ ۳۶۴: آبروی تیغ را خونگرمی بسمل برد 143شمارهٔ ۳۶۵: ماه چون روی او نمی باشد 144شمارهٔ ۳۶۶: می دو ساله به لب های یار من نرسد 145شمارهٔ ۳۶۷: ای نهاده حسن را برطاق از ابروی بل ...146شمارهٔ ۳۶۸: حمله ی شوق تو غافل را دل آگاه داد 147شمارهٔ ۳۶۹: آمد دی و ز میکده ها شور شد بلند 148شمارهٔ ۳۷۰: در چمن دوش صبا بوی تو سودا می کرد 149شمارهٔ ۳۷۱: دامان طرب بهار افشاند 150شمارهٔ ۳۷۲: خوش آن عاشق که خون از دیده ی نمنا ...151شمارهٔ ۳۷۳: به غیر کار جفا آسمان نمی داند 152شمارهٔ ۳۷۴: قاصد، دیگر به تو کم می رسد 153شمارهٔ ۳۷۵: چشم من ناز توتیا نکشد 154شمارهٔ ۳۷۶: آن کس که ز آسوده دلی رنگ برآرد 155شمارهٔ ۳۷۷: عشق دل ها را به آن زلف چو سنبل می ...156شمارهٔ ۳۷۸: بی قراران گر ز کوی او برون گامی ن ...157شمارهٔ ۳۷۹: مطلب بجز آزار ز مطلوب نباشد 158شمارهٔ ۳۸۰: مرا بر حاصل کس نیست امید 159شمارهٔ ۳۸۱: به من هر دم ز روی مهربانی یار می ...160شمارهٔ ۳۸۲: نه همین از تو مرا گرد غم از سینه ...161شمارهٔ ۳۸۳: چشم خویشان را حسد از بس به دولت ش ...162شمارهٔ ۳۸۴: تا از قبول عشق، سخن بهره مند شد 163شمارهٔ ۳۸۵: ز دل غبار به چشم پر آب می آید 164شمارهٔ ۳۸۶: از دل گله ی ما ره اظهار نداند 165شمارهٔ ۳۸۷: می خورم خون که حنا آن کف پا می بو ...166شمارهٔ ۳۸۸: چو حسن سبز تمنای اهل دید بود 167شمارهٔ ۳۸۹: گل به غفلت ز گلستان جهان برخیزد 168شمارهٔ ۳۹۰: عشق در هر جا نقاب از روی زیبا می ...169شمارهٔ ۳۹۱: ابر چشمم چون به عزم گریه دامان بش ...170شمارهٔ ۳۹۲: خراب نشأه ی آن لب، می و مینا نمی ...171شمارهٔ ۳۹۳: به کوی عشق اسیران به بوی یار روند 172شمارهٔ ۳۹۴: ازین حسرت که دور از دامن دلدار می ...173شمارهٔ ۳۹۵: بی لب او باده بر طبع ایاغم می خور ...174شمارهٔ ۳۹۶: شد بهار و شمع با گل آشنایی می کند 175شمارهٔ ۳۹۷: زاهد امشب تا سحر با ما شراب ناب ز ...176شمارهٔ ۳۹۸: سیل ویرانی ز کنج خانه ی ما می برد 177شمارهٔ ۳۹۹: مرا ز بزم خود آن پر عتاب می راند 178شمارهٔ ۴۰۰: درد ما خسته دلان تن به مداوا ندهد 179شمارهٔ ۴۰۱: جا به هر دل که گرفت او، دگر از جا ...180شمارهٔ ۴۰۲: با لطف ساعدت ید بیضا نمی رسد 181شمارهٔ ۴۰۳: می حرام محتسب بادا که بی ما می خو ...182شمارهٔ ۴۰۴: دلم آشفتگی در کار هرکس دید، می لر ...183شمارهٔ ۴۰۵: شد بهار و باغبان دیگر در دکان گشو ...184شمارهٔ ۴۰۶: باغبان خلد از گلزار ما گل می برد 185شمارهٔ ۴۰۷: دلم چو غنچه ز گلگشت باغ می گیرد 186شمارهٔ ۴۰۸: رونق ناموس را چون عشق رسوا بشکند 187شمارهٔ ۴۰۹: درین ره کعبه سنگ راه باشد 188شمارهٔ ۴۱۰: دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد 189شمارهٔ ۴۱۱: کسی کز عاشقی دم زد، چه باک از دشم ...190شمارهٔ ۴۱۲: چه پروای گلستان و سر و برگ چمن دا ...191شمارهٔ ۴۱۳: مرا به کوی تو دلگرمی شراب آورد 192شمارهٔ ۴۱۴: نوبهار است و جنونم سوی هامون می ک ...193شمارهٔ ۴۱۵: شمع، برقع ز پی پاس تجلی دارد 194شمارهٔ ۴۱۶: زین چمن گر لاله ذوق از تاج شاهی م ...195شمارهٔ ۴۱۷: تا مرا تعلیم عشق او نواپرداز کرد 196شمارهٔ ۴۱۸: آنکه در پیری می عشرت به ساغر می ک ...197شمارهٔ ۴۱۹: اسیر عشق تو سود و زیان چه می داند 198شمارهٔ ۴۲۰: از نفس آنچه دلم دید، ز زنجیر ندید 199شمارهٔ ۴۲۱: اهل شیراز، بهشتی صفتان دهرند 200شمارهٔ ۴۲۲: غریبی را به من عشقت وطن کرد 201شمارهٔ ۴۲۳: رسید آن مست و از گردن صراحی در بغ ...202شمارهٔ ۴۲۴: روزگار از چمن وصل توام دور افکند 203شمارهٔ ۴۲۵: خورشید از نمود رخت بی نمود شد 204شمارهٔ ۴۲۶: چون در دلش ز لعل تو اندیشه بگذرد 205شمارهٔ ۴۲۷: خراب لعل لبت کی شراب می گیرد 206شمارهٔ ۴۲۸: کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد 207شمارهٔ ۴۲۹: در گدایی همت ما پادشاهی می کند 208شمارهٔ ۴۳۰: می گریزد خوابم از جایی که مخمل می ...209شمارهٔ ۴۳۱: به کوی عشق، دل دادخواه می خواهند 210شمارهٔ ۴۳۲: قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود 211شمارهٔ ۴۳۳: دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود 212شمارهٔ ۴۳۴: به عشق باده ز خون امید و بیم خورن ...213شمارهٔ ۴۳۵: گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می ز ...214شمارهٔ ۴۳۶: کاروانی دگر از مصر هوس می آید 215شمارهٔ ۴۳۷: عنان شکوه را در بزم او دست ادب پی ...216شمارهٔ ۴۳۸: از عکس رخش که تاب دارد 217شمارهٔ ۴۳۹: چشم خود بگشا حدیث خوش نگاهی می رو ...218شمارهٔ ۴۴۰: در ره شوق، دل از بیم خطر می لرزد 219شمارهٔ ۴۴۱: چنان به عشق تو دل با زمانه شک دار ...220شمارهٔ ۴۴۲: به راه شوق، خضر جستجو چه می داند 221شمارهٔ ۴۴۳: مژگان من وظیفه ی خوناب می خورد 222شمارهٔ ۴۴۴: ز خنده آب بقا را به تشنه شور کند 223شمارهٔ ۴۴۵: خوش آنکه خسته دلان می ز جام ژرف ک ...224شمارهٔ ۴۴۶: شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید 225شمارهٔ ۴۴۷: قدح بر چشمه ی خورشید در جوهر شرف ...226شمارهٔ ۴۴۸: اضطراب شعله را داغم به گلخن می ده ...227شمارهٔ ۴۴۹: ز بس اندیشه از آشوب ملک جم، نگین ...228شمارهٔ ۴۵۰: بلبل ما ناله بر آهنگ غربت ساز کرد 229شمارهٔ ۴۵۱: عاشق پرشکوه خاموش از تغافل می شود 230شمارهٔ ۴۵۲: تنها من ضعیف ندارم بدن کبود 231شمارهٔ ۴۵۳: ز می به آب فتادن مرا زیان دارد 232شمارهٔ ۴۵۴: همچو مرغ از دست من پیمانه ی مل می ...233شمارهٔ ۴۵۵: چو شعله آن گل رویم به روی خار کشی ...234شمارهٔ ۴۵۶: ساقی ما که بسی چشم و دل از پی دار ...235شمارهٔ ۴۵۷: عشق آشوب دل و جوش درون می آرد 236شمارهٔ ۴۵۸: از دیر و کعبه تا به دو جانب دو خا ...237شمارهٔ ۴۵۹: دلم به سینه ز ننگ سخنوری خون شد 238شمارهٔ ۴۶۰: چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند 239شمارهٔ ۴۶۱: همای شوق من بر قاف همت آشیان دارد 240شمارهٔ ۴۶۲: دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان د ...241شمارهٔ ۴۶۳: وقت آن شد که جنون رخت به صحرا ببر ...242شمارهٔ ۴۶۴: ای به خورشید سیاهی زده از روی سفی ...243شمارهٔ ۴۶۵: ز گریه گشت مرا دیده ی خراب سفید 244شمارهٔ ۴۶۶: چشم توام ز هوش تهیدست می کند 245شمارهٔ ۴۶۷: شورش منصور را آخر سرم معراج شد 246شمارهٔ ۴۶۸: دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت ...247شمارهٔ ۴۶۹: دلم چو لاله در اطراف باغ می رقصد 248شمارهٔ ۴۷۰: از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک ...249شمارهٔ ۴۷۱: به دست آیینه از عکس رخش گلدسته را ...250شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گر ...251شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...252شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...253شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...254شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...255شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...256شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 257شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...258شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 259شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...260شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...261شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 262شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 263شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 264شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...265شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 266شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 267شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...268شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...269شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...270شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 271شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...272شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...273شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 274شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...275شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...276شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...277شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 278شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...279شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 280شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 281شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...282شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 283شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 284شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...285شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 286شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 287شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 288شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 289شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 290شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...291شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 292شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 293شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 294شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 295شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 296شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...297شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 298شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 299شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 300شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...301شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 302شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...303شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...304شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...305شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 306شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 307شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 308شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 309شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 310شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 311شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 312شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...313شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...314شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...315شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 316شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...317شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 318شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 319شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...320شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 321شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...322شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 323شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟324شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 325شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 326شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...327شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 328شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...329شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 330شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 331شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...332شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 333شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 334شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...335شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 336شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...337شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 338شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 339شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...340شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...341شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 342شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 343شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 344شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...345شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...346شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 347شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...348شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 349شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 350شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...351شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...352شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 353شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 354شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 355شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 356شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 357شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 358شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...359شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...360شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...361شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 362شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 363شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...364شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...365شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...366شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...367شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 368شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 369شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 370شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...371شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 372شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...373شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...374شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...375شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 376شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 377شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...378شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 379شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...380شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 381شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...382شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...383شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 384شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...385شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 386شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 387شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...388شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 389شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...390شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 391شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 392شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 393شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...394شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...395شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 396شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 397شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...398شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 399شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...400شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 401شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 402شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...403شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 404شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 405شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 406شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 407شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 408شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 409شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 410شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 411شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 412شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...413شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 414شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 415شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 416شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 417شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...418شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...419شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...420شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 421شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 422شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 423شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 424شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 425شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...426شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...427شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 428شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 429شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...430شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 431شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...432شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 433شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 434شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 435شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 436شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 437شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...438شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 439شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...440شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...441شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 442شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 443شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 444شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 445شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 446شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 447شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 448شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 449شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...450شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...451شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 452شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 453شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 454شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 455شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...456شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 457شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 458شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...459شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 460شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...461شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...462شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 463شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 464شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 465شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 466شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...467شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...468شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...469شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 470شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...471شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...472شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 473شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...474شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 475شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 476شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 477شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...478شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 479شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 480شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 481شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 482شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...483شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...484شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 485شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 486شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 487شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 488شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...489شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 490شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...491شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 492شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 493شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...494شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...495شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 496شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 497شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 498شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 499شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...500شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 501شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...502شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 503شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...504شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 505شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...506شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 507شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...508شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 509شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 510شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...511شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...512شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...513شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 514شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 515شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟516شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...517شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 518شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 519شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...520شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...521شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 522شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 523شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...524شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...525شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 526شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 527شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...528شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 529شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 530شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...531شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 532شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...533شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 534شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...535شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 536شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 537شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...538شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...539شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 540شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 541شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 542شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 543شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...544شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...545شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 546شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 547شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 548شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 549شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 550شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 551شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 552شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 553شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 554شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...555شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...556شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...557شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...558شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 559شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 560شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 561شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 562شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...563شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 564شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...565شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...566شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...567شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 568شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 569شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...570شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...571شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 572شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...573شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 574شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...575شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 576شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...577شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 578شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 579شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...580شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...581شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 582شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...583شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...584شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 585شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...586شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...587شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 588شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 589شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...590شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...591شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...592شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 593شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 594شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...595شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...596شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...597شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 598شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...599شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...600شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...601شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...602شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 603شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 604شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 605شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...606شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...607شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...608شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...609شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...610شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 611شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 612شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 613شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 614شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...615شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 616شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...617شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 618شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 619شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 620شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 621شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 622شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 623شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 624شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...625شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...626شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...627شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...628شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 629شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 630شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...631شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...632شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 633شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...634شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 635شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...636شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 637شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...638شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...639شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 640شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 641شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 642شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 643شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 644شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 645شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 646شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 647شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟648شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 649شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 650شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 651شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 652شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...653شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 654شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 655شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...656شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 657شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 658شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 659شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...660شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 661شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 662شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 663شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...664شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...665شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 666شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...667شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 668شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 669شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...670شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 671شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...672شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 673شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 674شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 675شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 676شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...677شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...678شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...679شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...680شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...681شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...682شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...683شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 684شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟685شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 686شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 687شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 688شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 689شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...690شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...691شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 692شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 693شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 694شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...695شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 696شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 697شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 698شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...699شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 700شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 701شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 702شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 703شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 704شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 705شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 706شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 707شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 708شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 709شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 710شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...711شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 712شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 713شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 714شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 715شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 716شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 717شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 718شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...719شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...720شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...721شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...722شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ