به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۱۲۶: جهان بر خود مرا واله گرفته ست

1820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جهان بر خود مرا واله گرفته ست
مرا خود دل ز شهر و ده گرفته ست
به خاک این چمن، تهمت چه بندم
غبار از خود دلم چون به گرفته ست
کمندم با وجود لاغری ها
همیشه آهوی فربه گرفته ست
نگردد گریه ی مستانه ام کم
که این باران شب شنبه گرفته ست
سلیم از اعتقاد حسن طبع است
که عالم را به خود واله گرفته ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۲۵: گدای کوی خراباتم و غمم این است 2شمارهٔ ۱۲۶: جهان بر خود مرا واله گرفته ست 3شمارهٔ ۱۲۷: می شناسم چشم او را، طرفه مست کافر ...4شمارهٔ ۱۲۸: بیار می که غمم باز در هجوم گرفت 5شمارهٔ ۱۲۹: میخانه ی ما چون طرب آباد بهار است 6شمارهٔ ۱۳۰: در چمن چون لاله می بی باک می باید ...7شمارهٔ ۱۳۱: مهر و کین تو هر دو مطلوب است 8شمارهٔ ۱۳۲: دلم نگاه ترا سخت آشنا دیده ست 9شمارهٔ ۱۳۳: بر من هوای بزم تو بسیار غالب است 10شمارهٔ ۱۳۴: نوبهار است و چمن در پی سامان گل ا ...11شمارهٔ ۱۳۵: دل از هوای صحبت جانانه پر شده ست 12شمارهٔ ۱۳۶: بی سبب کی دامنم از گریه چون دریا ...13شمارهٔ ۱۳۷: در سر کوی تو ما را بینوایی بهتر ا ...14شمارهٔ ۱۳۸: شعله ی شوقم و از شرم زبانم لال اس ...15شمارهٔ ۱۳۹: مرا ز راز دو عالم، سخن بلندتر است 16شمارهٔ ۱۴۰: کجا موافق طبع تو ای خردمند است 17شمارهٔ ۱۴۱: ساغر گلی ز گلشن بیهوشی من است 18شمارهٔ ۱۴۲: شمع بر روی تو سرگرم نگاه افتاده س ...19شمارهٔ ۱۴۳: چراغان سینه ام از داغ عشق لاله رو ...20شمارهٔ ۱۴۴: هر چه گوید ز بقا عمر سبکسر، باد ا ...21شمارهٔ ۱۴۵: دلم همیشه ز آشوب عشق بی تاب است 22شمارهٔ ۱۴۶: حاجت به گل ندارد، آن سر که کج کلا ...23شمارهٔ ۱۴۷: شکفتگی به گل رویت آرزومند است 24شمارهٔ ۱۴۸: روی نیکوی ترا تندی خو در کار است 25شمارهٔ ۱۴۹: هنوزم از هوس عشق، خارخاری هست 26شمارهٔ ۱۵۰: آنکه پیغامی به سوی او برد از ما، ...27شمارهٔ ۱۵۱: ز بس اشک نیازم خاکسار است 28شمارهٔ ۱۵۲: میان عافیت و روزگار ما جنگ است 29شمارهٔ ۱۵۳: دل به یک زمزمه، چون آینه، پرداز گ ...30شمارهٔ ۱۵۴: در باغ هر گلی ز تو در خون تازه ای ...31شمارهٔ ۱۵۵: سروکارم نه به کفر و نه به دین می ...32شمارهٔ ۱۵۶: نه در کلاه نمد راحتی، نه در تاج ا ...33شمارهٔ ۱۵۷: رسید موسم پیری و وقت عجز و نیاز ا ...34شمارهٔ ۱۵۸: زهی ز شوق لبت زاهدان شراب پرست 35شمارهٔ ۱۵۹: بیا که صحبت مرغان بوستان گرم است 36شمارهٔ ۱۶۰: مرا ز آتش تب مغز استخوان خنک است 37شمارهٔ ۱۶۱: ز من شکایت آن جورپیشه برعکس است 38شمارهٔ ۱۶۲: زاهد همه عمرم به می ناب گذشته ست 39شمارهٔ ۱۶۳: بی تو در بزم طرب بس که دلم محزون ...40شمارهٔ ۱۶۴: دلم از یاد چشم گلرخان راه خرابات ...41شمارهٔ ۱۶۵: جهان ز بی خبران چون مکان گله شده ...42شمارهٔ ۱۶۶: زلف تو رنگ و بوی ز عنبر گرفته است 43شمارهٔ ۱۶۷: فغان که در ره ما بانگی از درایی ن ...44شمارهٔ ۱۶۸: ای گل شکفته شو که بجا می فرستمت 45شمارهٔ ۱۶۹: سحر به سوی چمن یار چون شمال گذشت 46شمارهٔ ۱۷۰: دلم از آبله ی غم چو کف سوخته است 47شمارهٔ ۱۷۱: پیش رویش مژه را قدرت جنبیدن نیست 48شمارهٔ ۱۷۲: کدام دل که ز تاب حسد گداخته نیست 49شمارهٔ ۱۷۳: سخن ما که بتان را غم کس یک مو نیس ...50شمارهٔ ۱۷۴: رنگ سخنت زان لب جان پرور سرخ است 51شمارهٔ ۱۷۵: چو زاهد در دماغم شوری از وسواس پی ...52شمارهٔ ۱۷۶: خاک راهیم و غبار ما چو آب گوهر اس ...53شمارهٔ ۱۷۷: منم که مایه ی جمعیتم پریشانی ست 54شمارهٔ ۱۷۸: شوق دام زلف او دلگیر باغم کرده اس ...55شمارهٔ ۱۷۹: دل رمیده ام از خنده ی تو بیزار اس ...56شمارهٔ ۱۸۰: مگذر ز دوستی که محبت مبارک است 57شمارهٔ ۱۸۱: چند نالم، دل ز طبع ناله پردازم گر ...58شمارهٔ ۱۸۲: چشم او از دست نرگس، جام مخموری گر ...59شمارهٔ ۱۸۳: با تو گل را سر و سامان خودآرایی ن ...60شمارهٔ ۱۸۴: بیا که وصل تو گل را بهار دلخواه ا ...61شمارهٔ ۱۸۵: تا به کی ای خضر خواهی این چنین غا ...62شمارهٔ ۱۸۶: باز برقی را نظر بر خرمنم افتاده ا ...63شمارهٔ ۱۸۷: سامان شادمانی و برگ طرب کجاست 64شمارهٔ ۱۸۸: سبزه ی خطش دمید و روزگار عاشقی ست 65شمارهٔ ۱۸۹: کدام گل که به دامن ز نوبهارم نیست ...66شمارهٔ ۱۹۰: بیا که بی لب لعل تو بس که پیر شده ...67شمارهٔ ۱۹۱: از مشک چین مگو، که در آن زلف چین ...68شمارهٔ ۱۹۲: گل نشاط به بزم شراب پامال است 69شمارهٔ ۱۹۳: چون صراحی، خنده ام با چشم گریان آ ...70شمارهٔ ۱۹۴: در وادی وفا ره و رفتار نازک است 71شمارهٔ ۱۹۵: چه منت است اگر شیوه ی وفا آموخت؟72شمارهٔ ۱۹۶: شوق بی حد شد و رسوایی دل نزدیک اس ...73شمارهٔ ۱۹۷: باغبان را چشم لطف از مصلحت بر سوی ...74شمارهٔ ۱۹۸: دلا ز دام صفیری به گلستان بفرست 75شمارهٔ ۱۹۹: آنکه در شور آورد شوریده حالان را ...76شمارهٔ ۲۰۰: دل بی لب او خراب خفته ست 77شمارهٔ ۲۰۱: کی بزم اسیران ترا شمع و چراغ است 78شمارهٔ ۲۰۲: دلم ز نسبت روی تو مهربان گل است 79شمارهٔ ۲۰۳: ای خوش آن آزاده ای کو در به روی ک ...80شمارهٔ ۲۰۴: به گلشن بی تو سروم دود آه است 81شمارهٔ ۲۰۵: همچو بلبل دلم غمین گل است 82شمارهٔ ۲۰۶: چو شعله گرم درآمد، چو گل به تاب ن ...83شمارهٔ ۲۰۷: با نسیم صبح شمع خلوت من سرکش است 84شمارهٔ ۲۰۸: بر سر عشق تو هر کس هست با من دشمن ...85شمارهٔ ۲۰۹: نارسایی به هنر در همه جا همراه اس ...86شمارهٔ ۲۱۰: ساقی بیا که فصل بهاران غنیمت است 87شمارهٔ ۲۱۱: دلی که صید بتان گشت فارغ از ستم ا ...88شمارهٔ ۲۱۲: شد بهار و به بوستان عید است 89شمارهٔ ۲۱۳: پیاله گیر که عذر شراب بی نمک است 90شمارهٔ ۲۱۴: پنجه ی عشقم دگر قفل فغان پیچیده ا ...91شمارهٔ ۲۱۵: هرجا نشسته، بی سروسامان نشسته است 92شمارهٔ ۲۱۶: یوسف هندی نژاد من مرا از بر گریخت 93شمارهٔ ۲۱۷: پی شکستن پیمان بهانه بسیار است 94شمارهٔ ۲۱۸: به خاک هند مرا تاب زیستن ز کجاست 95شمارهٔ ۲۱۹: صاف می از دگران، لای ته شیشه ز ما ...96شمارهٔ ۲۲۰: کی دهم دیگر عنان آن بت چین را ز د ...97شمارهٔ ۲۲۱: خشت کوی می فروشان سر بسر آیینه اس ...98شمارهٔ ۲۲۲: شمعیم و زندگانی ما در گداز ماست 99شمارهٔ ۲۲۳: به نقش طالع ما چشم قرعه حیران است 100شمارهٔ ۲۲۴: شعله ای چون شمع من در پرده ی فانو ...101شمارهٔ ۲۲۵: هوای تخت ندارد کسی که گوشه نشین ا ...102شمارهٔ ۲۲۶: هر کجا موج زند جام شرابی دام است 103شمارهٔ ۲۲۷: درین چمن هوس عیش، کیمیا طلبی ست 104شمارهٔ ۲۲۸: گر به ظاهر کسی از قید جهان آزاد ا ...105شمارهٔ ۲۲۹: ز می ملاحظه زاهد مکن که این عیب ا ...106شمارهٔ ۲۳۰: بهار آمد و سر تا به سر جهان سبز ا ...107شمارهٔ ۲۳۱: جدل از خصم هنر باشد و از من عیب ا ...108شمارهٔ ۲۳۲: خوش وقت آنکه خصمی گردون ندیده است 109شمارهٔ ۲۳۳: خوبرویان را سری با عاشقان پیر نیس ...110شمارهٔ ۲۳۴: از سایه ی تو سبز سر خاک من بس است 111شمارهٔ ۲۳۵: بنای توبه ز ابر بهار در خلل است 112شمارهٔ ۲۳۶: هما! نصیب تو از من چنان که خواهی ...113شمارهٔ ۲۳۷: خمار وصل، دلم را ز اضطراب شکست 114شمارهٔ ۲۳۸: سینه ریشان ترا تیغ شهادت مرهم است 115شمارهٔ ۲۳۹: همچو لاله روزگارم در قدح نوشی گذش ...116شمارهٔ ۲۴۰: ز جوش ناله به دل اضطراب بسیار است 117شمارهٔ ۲۴۱: غنچه دلتنگ و لاله در خون است 118شمارهٔ ۲۴۲: ز دوری تو مرا خوشدلی میسر نیست 119شمارهٔ ۲۴۳: خوش آن کز فکر بیش و کم گذشته ست 120شمارهٔ ۲۴۴: موسم کسب هوا شد که دگر مهتاب است 121شمارهٔ ۲۴۵: بهار آمد و ما را به باغ راهی نیست 122شمارهٔ ۲۴۶: زان می که باغ را رخ او در پیاله ر ...123شمارهٔ ۲۴۷: حاصل سوختگان در ره برق خطر است 124شمارهٔ ۲۴۸: پایه ی نعش مرا یار من از جا برداش ...125شمارهٔ ۲۴۹: سوختن از تب سوزان محبت تابی ست 126شمارهٔ ۲۵۰: غیر بدگویی اگر خصم پرآشوب نداشت 127شمارهٔ ۲۵۱: عشق را چندان که مهرش بود هم کینش ...128شمارهٔ ۲۵۲: در باغ بی تو خاطر سنبل شکسته است 129شمارهٔ ۲۵۳: از عشق حکایت مکن افسانه بزرگ است 130شمارهٔ ۲۵۴: می بی منت اگر میل کنی، حیرانی ست 131شمارهٔ ۲۵۵: کی توان در عشق، بی سامان حیرانی ن ...132شمارهٔ ۲۵۶: خصمی به میان من و غیر از سخن توست 133شمارهٔ ۲۵۷: چنان ز گریه ی من اشک همنشینم ریخت 134شمارهٔ ۲۵۸: امشب که ز بختم به سوی بزم تو راه ...135شمارهٔ ۲۵۹: یار ما مونس بد و نیک است 136شمارهٔ ۲۶۰: دلم چو شمع همه عمر میهمان خود است 137شمارهٔ ۲۶۱: خون دلم چو لاله، آرایش ایاغ است 138شمارهٔ ۲۶۲: من تشنه ی آن چشمه که آبش همه خون ...139شمارهٔ ۲۶۳: خط نیست این به گرد گلت، سبزه ی تر ...140شمارهٔ ۲۶۴: بازم از زخم خدنگش در دل و جان آتش ...141شمارهٔ ۲۶۵: آن گل که توان حرفی ازان زد گل داغ ...142شمارهٔ ۲۶۶: بیا که فصل خوش روزگار نزدیک است 143شمارهٔ ۲۶۷: به توبه هر که ز یک قطره ی شراب گذ ...144شمارهٔ ۲۶۸: ره بیرون شدنم زین چمن از یاد شده ...145شمارهٔ ۲۶۹: در گلستان جهان هر مرغ نالان خود ا ...146شمارهٔ ۲۷۰: شمع از هوای وصلت، در حالت هلاک اس ...147شمارهٔ ۲۷۱: از بس که تلخکام ازین ناتوان گذشت 148شمارهٔ ۲۷۲: مرا کی از سبوی می گزیر است 149شمارهٔ ۲۷۳: شکسته خاطرم و رغبت نشاطم نیست 150شمارهٔ ۲۷۴: ایام بهار است و گلی در چمنم نیست 151شمارهٔ ۲۷۵: از شوق تو دل همره عمر گذران است 152شمارهٔ ۲۷۶: خطش دمید و به نازش نیاز من باقی س ...153شمارهٔ ۲۷۷: درین حدیقه دل مستمند بسیار است 154شمارهٔ ۲۷۸: در دلم بگذشت و چشمم اشک بی تابانه ...155شمارهٔ ۲۷۹: ای دل سفر به لجه ی عمان مبارک است 156شمارهٔ ۲۸۰: چند باشم ز در دیر مغان دور، بس اس ...157شمارهٔ ۲۸۱: دماغ ساغر می از شراب ما خشک است 158شمارهٔ ۲۸۲: شراب غمزه ی مست تو خون بی گنه است 159شمارهٔ ۲۸۳: حکایت لب او همچو قند مشهور است 160شمارهٔ ۲۸۴: مشرق خورشید را فیض گریبان تو نیست 161شمارهٔ ۲۸۵: غنچه را برگ گل آیا در گریبان از ک ...162شمارهٔ ۲۸۶: شد عمرها و شورش عشقم ز سر نرفت 163شمارهٔ ۲۸۷: گرمی گریه به سودای تو دامانم سوخت 164شمارهٔ ۲۸۸: نوای مرغ شباهنگ، ناله ی نی ماست 165شمارهٔ ۲۸۹: بیا که دل ز ورق حرف کینه خواهی شس ...166شمارهٔ ۲۹۰: سر نهادن به سر کوی غمت تسلیم است 167شمارهٔ ۲۹۱: شد بهار و لاله صحن باغ را میخانه ...168شمارهٔ ۲۹۲: کاروان اشک هرگه بی توام از دل گذش ...169شمارهٔ ۲۹۳: بوالهوس! با عشق خوبان این قدر امس ...170شمارهٔ ۲۹۴: ای گل دگر ز دست کجا می گذارمت 171شمارهٔ ۲۹۵: راحتی ما را اگر می باشد از آزار م ...172شمارهٔ ۲۹۶: رفتی و از نقش رویت دیده ی خونین پ ...173شمارهٔ ۲۹۷: هر کجا موجی ست، از مژگان ما برخاس ...174شمارهٔ ۲۹۸: خونم از دوری می در تن لاغر خشک اس ...175شمارهٔ ۲۹۹: خضر از لب تشنگان روی آتشناک اوست 176شمارهٔ ۳۰۰: خوش نیست به اهل طلب ایام لئیم است 177شمارهٔ ۳۰۱: آیینه را ز چشم تو تاب نگاه نیست 178شمارهٔ ۳۰۲: واقف کسی ز شیوه ی آن کج کلاه نیست 179شمارهٔ ۳۰۳: دلم به عشق ز آسیب فتنه آزاد است 180شمارهٔ ۳۰۴: شکوه ی احباب را نتوان به خود مشکل ...181شمارهٔ ۳۰۵: بجز نسیم که آن زلف تابدار شکست 182شمارهٔ ۳۰۶: با وجود صد هنر، لافم ز شعر دلکش ا ...183شمارهٔ ۳۰۷: معنی رنگین به هر اندیشه نیست 184شمارهٔ ۳۰۸: هما به طالع من بال و پر ز بوم گرف ...185شمارهٔ ۳۰۹: شبم این روشنی کز آه دیده ست 186شمارهٔ ۳۱۰: در دشت جز غم تو مرا غمگسار نیست 187شمارهٔ ۳۱۱: کوی عشق است و سعادت را در اینجا ک ...188شمارهٔ ۳۱۲: شور عجبی در چمن از بلبل صبح است 189شمارهٔ ۳۱۳: آفت باد خزان را می توان معذور داش ...190شمارهٔ ۳۱۴: مقیم کوی عشق از قید هر تکلیف آزاد ...191شمارهٔ ۳۱۵: به سینه ام ز غمت داغ بر سر داغ اس ...192شمارهٔ ۳۱۶: همچو مرغان قفس ما را ز گل بویی بس ...193شمارهٔ ۳۱۷: از بهار وصلم امشب جیب و دامان پر ...194شمارهٔ ۳۱۸: مژده یاران را که یار از دست ما سا ...195شمارهٔ ۳۱۹: دلم بی طره ای آشفته حال است 196شمارهٔ ۳۲۰: ز عشقم به هر محفل افسانه ای ست 197شمارهٔ ۳۲۱: به چشم همت من عرصه ی زمین تنگ است 198شمارهٔ ۳۲۲: در مقام بی خطر، آزادگان را خواب ن ...199شمارهٔ ۳۲۳: حسن با مهر و وفا بیگانه است 200شمارهٔ ۳۲۴: از خم زلفش دلم با آه و افغان بازگ ...201شمارهٔ ۳۲۵: آن قدر سوزی که خواهد شعله با آه م ...202شمارهٔ ۳۲۶: نشان هستی من چون حباب پیرهن است 203شمارهٔ ۳۲۷: قصه ی منصور را سر کرده است 204شمارهٔ ۳۲۸: چو مجنون بر زبانم حرف او افسانه ی ...205شمارهٔ ۳۲۹: عاشقانیم، به ما طعنه ی دیگر خود ن ...206شمارهٔ ۳۳۰: گر عاشقی، از گنه چه باک است 207شمارهٔ ۳۳۱: مرا گوش از بهر پیغام اوست 208شمارهٔ ۳۳۲: همه تن خون دل من همچو دهان زخم اس ...209شمارهٔ ۳۳۳: عشق خونریز که شیر مست است 210شمارهٔ ۳۳۴: چون شحنه مرا پنجه ی تقدیر گرفته س ...211شمارهٔ ۳۳۵: از مصلحت الفت به من پیر گرفته ست 212شمارهٔ ۳۳۶: از عیش دل مرا چه رنگ است 213شمارهٔ ۳۳۷: زین پس سر مینای می ناب سلامت!214شمارهٔ ۳۳۸: لطف این دلشکنان [در حق] ما معلوم ...215شمارهٔ ۳۳۹: هر کجا حرف تو آید به میان، گل گوش ...216شمارهٔ ۳۴۰: ز دیده اشک چکد روز وصل یار عبث 217شمارهٔ ۳۴۱: با مدعی گذشته ام بر کنار بحث 218شمارهٔ ۳۴۲: زاهد بیا و پرده برافکن ز راز خبث 219شمارهٔ ۳۴۳: به من ز یاد رخ اوست گلستان محتاج 220شمارهٔ ۳۴۴: گلی به رنگ رخش گلستان ندارد هیچ 221شمارهٔ ۳۴۵: شیخ است و خودآرایی بسیار و دگر هی ...222شمارهٔ ۳۴۶: دارم هوس رخصت آهی و دگر هیچ 223شمارهٔ ۳۴۷: بیخودی از گل روی تو کند بلبل صبح 224شمارهٔ ۳۴۸: خوش آن دمی که لبم گردد آشنای قدح 225شمارهٔ ۳۴۹: ای کشیده می از قرابه ی صبح 226شمارهٔ ۳۵۰: بر ما دمی نمی گذرد بی شراب تلخ 227شمارهٔ ۳۵۱: حاصل من نیست از شهد سخن جز کام تل ...228شمارهٔ ۳۵۲: شد باغ از بهار، سفید و سیاه و سرخ 229شمارهٔ ۳۵۳: سودی به ره عشق ز تدبیر نباشد 230شمارهٔ ۳۵۴: زبان که یاد دل بوالفضول می آرد 231شمارهٔ ۳۵۵: طالع من شد ضعیف از بس غم افلاک خو ...232شمارهٔ ۳۵۶: چند چون مرغ کسی بادیه پیما باشد؟233شمارهٔ ۳۵۷: زین چرخ ستمکشان نرستند 234شمارهٔ ۳۵۸: سحر شد و دم تأثیر ناله می گذرد 235شمارهٔ ۳۵۹: عمرها رفت و نشد نام زلیخایی بلند 236شمارهٔ ۳۶۰: فصلی چنین که بلبل، از شوق جوش دار ...237شمارهٔ ۳۶۱: امشب گل شکفتگی ما دو رنگ بود 238شمارهٔ ۳۶۲: وجودم را غم عشق تو ای بی باک می س ...239شمارهٔ ۳۶۳: به صحرا آن کمان ابرو پی نخجیر می ...240شمارهٔ ۳۶۴: آبروی تیغ را خونگرمی بسمل برد 241شمارهٔ ۳۶۵: ماه چون روی او نمی باشد 242شمارهٔ ۳۶۶: می دو ساله به لب های یار من نرسد 243شمارهٔ ۳۶۷: ای نهاده حسن را برطاق از ابروی بل ...244شمارهٔ ۳۶۸: حمله ی شوق تو غافل را دل آگاه داد 245شمارهٔ ۳۶۹: آمد دی و ز میکده ها شور شد بلند 246شمارهٔ ۳۷۰: در چمن دوش صبا بوی تو سودا می کرد 247شمارهٔ ۳۷۱: دامان طرب بهار افشاند 248شمارهٔ ۳۷۲: خوش آن عاشق که خون از دیده ی نمنا ...249شمارهٔ ۳۷۳: به غیر کار جفا آسمان نمی داند 250شمارهٔ ۳۷۴: قاصد، دیگر به تو کم می رسد 251شمارهٔ ۳۷۵: چشم من ناز توتیا نکشد 252شمارهٔ ۳۷۶: آن کس که ز آسوده دلی رنگ برآرد 253شمارهٔ ۳۷۷: عشق دل ها را به آن زلف چو سنبل می ...254شمارهٔ ۳۷۸: بی قراران گر ز کوی او برون گامی ن ...255شمارهٔ ۳۷۹: مطلب بجز آزار ز مطلوب نباشد 256شمارهٔ ۳۸۰: مرا بر حاصل کس نیست امید 257شمارهٔ ۳۸۱: به من هر دم ز روی مهربانی یار می ...258شمارهٔ ۳۸۲: نه همین از تو مرا گرد غم از سینه ...259شمارهٔ ۳۸۳: چشم خویشان را حسد از بس به دولت ش ...260شمارهٔ ۳۸۴: تا از قبول عشق، سخن بهره مند شد 261شمارهٔ ۳۸۵: ز دل غبار به چشم پر آب می آید 262شمارهٔ ۳۸۶: از دل گله ی ما ره اظهار نداند 263شمارهٔ ۳۸۷: می خورم خون که حنا آن کف پا می بو ...264شمارهٔ ۳۸۸: چو حسن سبز تمنای اهل دید بود 265شمارهٔ ۳۸۹: گل به غفلت ز گلستان جهان برخیزد 266شمارهٔ ۳۹۰: عشق در هر جا نقاب از روی زیبا می ...267شمارهٔ ۳۹۱: ابر چشمم چون به عزم گریه دامان بش ...268شمارهٔ ۳۹۲: خراب نشأه ی آن لب، می و مینا نمی ...269شمارهٔ ۳۹۳: به کوی عشق اسیران به بوی یار روند 270شمارهٔ ۳۹۴: ازین حسرت که دور از دامن دلدار می ...271شمارهٔ ۳۹۵: بی لب او باده بر طبع ایاغم می خور ...272شمارهٔ ۳۹۶: شد بهار و شمع با گل آشنایی می کند 273شمارهٔ ۳۹۷: زاهد امشب تا سحر با ما شراب ناب ز ...274شمارهٔ ۳۹۸: سیل ویرانی ز کنج خانه ی ما می برد 275شمارهٔ ۳۹۹: مرا ز بزم خود آن پر عتاب می راند 276شمارهٔ ۴۰۰: درد ما خسته دلان تن به مداوا ندهد 277شمارهٔ ۴۰۱: جا به هر دل که گرفت او، دگر از جا ...278شمارهٔ ۴۰۲: با لطف ساعدت ید بیضا نمی رسد 279شمارهٔ ۴۰۳: می حرام محتسب بادا که بی ما می خو ...280شمارهٔ ۴۰۴: دلم آشفتگی در کار هرکس دید، می لر ...281شمارهٔ ۴۰۵: شد بهار و باغبان دیگر در دکان گشو ...282شمارهٔ ۴۰۶: باغبان خلد از گلزار ما گل می برد 283شمارهٔ ۴۰۷: دلم چو غنچه ز گلگشت باغ می گیرد 284شمارهٔ ۴۰۸: رونق ناموس را چون عشق رسوا بشکند 285شمارهٔ ۴۰۹: درین ره کعبه سنگ راه باشد 286شمارهٔ ۴۱۰: دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد 287شمارهٔ ۴۱۱: کسی کز عاشقی دم زد، چه باک از دشم ...288شمارهٔ ۴۱۲: چه پروای گلستان و سر و برگ چمن دا ...289شمارهٔ ۴۱۳: مرا به کوی تو دلگرمی شراب آورد 290شمارهٔ ۴۱۴: نوبهار است و جنونم سوی هامون می ک ...291شمارهٔ ۴۱۵: شمع، برقع ز پی پاس تجلی دارد 292شمارهٔ ۴۱۶: زین چمن گر لاله ذوق از تاج شاهی م ...293شمارهٔ ۴۱۷: تا مرا تعلیم عشق او نواپرداز کرد 294شمارهٔ ۴۱۸: آنکه در پیری می عشرت به ساغر می ک ...295شمارهٔ ۴۱۹: اسیر عشق تو سود و زیان چه می داند 296شمارهٔ ۴۲۰: از نفس آنچه دلم دید، ز زنجیر ندید 297شمارهٔ ۴۲۱: اهل شیراز، بهشتی صفتان دهرند 298شمارهٔ ۴۲۲: غریبی را به من عشقت وطن کرد 299شمارهٔ ۴۲۳: رسید آن مست و از گردن صراحی در بغ ...300شمارهٔ ۴۲۴: روزگار از چمن وصل توام دور افکند 301شمارهٔ ۴۲۵: خورشید از نمود رخت بی نمود شد 302شمارهٔ ۴۲۶: چون در دلش ز لعل تو اندیشه بگذرد 303شمارهٔ ۴۲۷: خراب لعل لبت کی شراب می گیرد 304شمارهٔ ۴۲۸: کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد 305شمارهٔ ۴۲۹: در گدایی همت ما پادشاهی می کند 306شمارهٔ ۴۳۰: می گریزد خوابم از جایی که مخمل می ...307شمارهٔ ۴۳۱: به کوی عشق، دل دادخواه می خواهند 308شمارهٔ ۴۳۲: قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود 309شمارهٔ ۴۳۳: دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود 310شمارهٔ ۴۳۴: به عشق باده ز خون امید و بیم خورن ...311شمارهٔ ۴۳۵: گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می ز ...312شمارهٔ ۴۳۶: کاروانی دگر از مصر هوس می آید 313شمارهٔ ۴۳۷: عنان شکوه را در بزم او دست ادب پی ...314شمارهٔ ۴۳۸: از عکس رخش که تاب دارد 315شمارهٔ ۴۳۹: چشم خود بگشا حدیث خوش نگاهی می رو ...316شمارهٔ ۴۴۰: در ره شوق، دل از بیم خطر می لرزد 317شمارهٔ ۴۴۱: چنان به عشق تو دل با زمانه شک دار ...318شمارهٔ ۴۴۲: به راه شوق، خضر جستجو چه می داند 319شمارهٔ ۴۴۳: مژگان من وظیفه ی خوناب می خورد 320شمارهٔ ۴۴۴: ز خنده آب بقا را به تشنه شور کند 321شمارهٔ ۴۴۵: خوش آنکه خسته دلان می ز جام ژرف ک ...322شمارهٔ ۴۴۶: شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید 323شمارهٔ ۴۴۷: قدح بر چشمه ی خورشید در جوهر شرف ...324شمارهٔ ۴۴۸: اضطراب شعله را داغم به گلخن می ده ...325شمارهٔ ۴۴۹: ز بس اندیشه از آشوب ملک جم، نگین ...326شمارهٔ ۴۵۰: بلبل ما ناله بر آهنگ غربت ساز کرد 327شمارهٔ ۴۵۱: عاشق پرشکوه خاموش از تغافل می شود 328شمارهٔ ۴۵۲: تنها من ضعیف ندارم بدن کبود 329شمارهٔ ۴۵۳: ز می به آب فتادن مرا زیان دارد 330شمارهٔ ۴۵۴: همچو مرغ از دست من پیمانه ی مل می ...331شمارهٔ ۴۵۵: چو شعله آن گل رویم به روی خار کشی ...332شمارهٔ ۴۵۶: ساقی ما که بسی چشم و دل از پی دار ...333شمارهٔ ۴۵۷: عشق آشوب دل و جوش درون می آرد 334شمارهٔ ۴۵۸: از دیر و کعبه تا به دو جانب دو خا ...335شمارهٔ ۴۵۹: دلم به سینه ز ننگ سخنوری خون شد 336شمارهٔ ۴۶۰: چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند 337شمارهٔ ۴۶۱: همای شوق من بر قاف همت آشیان دارد 338شمارهٔ ۴۶۲: دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان د ...339شمارهٔ ۴۶۳: وقت آن شد که جنون رخت به صحرا ببر ...340شمارهٔ ۴۶۴: ای به خورشید سیاهی زده از روی سفی ...341شمارهٔ ۴۶۵: ز گریه گشت مرا دیده ی خراب سفید 342شمارهٔ ۴۶۶: چشم توام ز هوش تهیدست می کند 343شمارهٔ ۴۶۷: شورش منصور را آخر سرم معراج شد 344شمارهٔ ۴۶۸: دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت ...345شمارهٔ ۴۶۹: دلم چو لاله در اطراف باغ می رقصد 346شمارهٔ ۴۷۰: از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک ...347شمارهٔ ۴۷۱: به دست آیینه از عکس رخش گلدسته را ...348شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گر ...349شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...350شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...351شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...352شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...353شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...354شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 355شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...356شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 357شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...358شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...359شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 360شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 361شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 362شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...363شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 364شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 365شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...366شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...367شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...368شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 369شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...370شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...371شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 372شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...373شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...374شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...375شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 376شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...377شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 378شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 379شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...380شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 381شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 382شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...383شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 384شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 385شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 386شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 387شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 388شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...389شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 390شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 391شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 392شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 393شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 394شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...395شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 396شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 397شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 398شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...399شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 400شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...401شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...402شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...403شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 404شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 405شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 406شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 407شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 408شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 409شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 410شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...411شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...412شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...413شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 414شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...415شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 416شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 417شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...418شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 419شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...420شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 421شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟422شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 423شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 424شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...425شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 426شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...427شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 428شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 429شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...430شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 431شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 432شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...433شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 434شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...435شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 436شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 437شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...438شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...439شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 440شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 441شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 442شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...443شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...444شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 445شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...446شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 447شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 448شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...449شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...450شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 451شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 452شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 453شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 454شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 455شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 456شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...457شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...458شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...459شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 460شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 461شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...462شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...463شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...464شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...465شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 466شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 467شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 468شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...469شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 470شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...471شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...472شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...473شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 474شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 475شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...476شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 477شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...478شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 479شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...480شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...481شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 482شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...483شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 484شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 485شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...486شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 487شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...488شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 489شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 490شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 491شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...492شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...493شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 494شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 495شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...496شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 497شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...498شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 499شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 500شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...501شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 502شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 503شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 504شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 505شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 506شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 507شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 508شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 509شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 510شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...511شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 512شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 513شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 514شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 515شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...516شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...517شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...518شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 519شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 520شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 521شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 522شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 523شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...524شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...525شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 526شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 527شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...528شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 529شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...530شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 531شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 532شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 533شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 534شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 535شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...536شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 537شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...538شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...539شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 540شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 541شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 542شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 543شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 544شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 545شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 546شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 547شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...548شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...549شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 550شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 551شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 552شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 553شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...554شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 555شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 556شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...557شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 558شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...559شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...560شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 561شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 562شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 563شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 564شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...565شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...566شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...567شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 568شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...569شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...570شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 571شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...572شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 573شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 574شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 575شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...576شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 577شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 578شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 579شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 580شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...581شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...582شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 583شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 584شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 585شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 586شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...587شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 588شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...589شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 590شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 591شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...592شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...593شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 594شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 595شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 596شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 597شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...598شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 599شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...600شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 601شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...602شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 603شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...604شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 605شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...606شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 607شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 608شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...609شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...610شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...611شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 612شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 613شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟614شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...615شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 616شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 617شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...618شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...619شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 620شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 621شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...622شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...623شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 624شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 625شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...626شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 627شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 628شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...629شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 630شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...631شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 632شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...633شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 634شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 635شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...636شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...637شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 638شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 639شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 640شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 641شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...642شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...643شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 644شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 645شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 646شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 647شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 648شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 649شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 650شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 651شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 652شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...653شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...654شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...655شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...656شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 657شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 658شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 659شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 660شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...661شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 662شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...663شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...664شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...665شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 666شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 667شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...668شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...669شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 670شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...671شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 672شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...673شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 674شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...675شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 676شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 677شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...678شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...679شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 680شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...681شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...682شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 683شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...684شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...685شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 686شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 687شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...688شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...689شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...690شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 691شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 692شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...693شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...694شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...695شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 696شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...697شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...698شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...699شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...700شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 701شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 702شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 703شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...704شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...705شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...706شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...707شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...708شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 709شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 710شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 711شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 712شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...713شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 714شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...715شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 716شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 717شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 718شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 719شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 720شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 721شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 722شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...723شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...724شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...725شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...726شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 727شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 728شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...729شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...730شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 731شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...732شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 733شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...734شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 735شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...736شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...737شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 738شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 739شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 740شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 741شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 742شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 743شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 744شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 745شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟746شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 747شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 748شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 749شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 750شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...751شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 752شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 753شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...754شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 755شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 756شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 757شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...758شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 759شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 760شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 761شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...762شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...763شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 764شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...765شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 766شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 767شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...768شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 769شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...770شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 771شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 772شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 773شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 774شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...775شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...776شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...777شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...778شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...779شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...780شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...781شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 782شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟783شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 784شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 785شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 786شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 787شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...788شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...789شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 790شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 791شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 792شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...793شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 794شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 795شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 796شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...797شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 798شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 799شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 800شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 801شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 802شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 803شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 804شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 805شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 806شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 807شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 808شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...809شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 810شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 811شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 812شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 813شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 814شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 815شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 816شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...817شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...818شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...819شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...820شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ