کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شوق دام زلف او دلگیر باغم کرده است
    بی رخ او، صحبت گل بی دماغم کرده است
    بلبل و پروانه می جوشد به هم در محفلم
    عشق گویی روغن گل در چراغم کرده است
    داغ دل از مستی ام افزود، گویی روزگار
    لاله را افشرده و می در ایاغم کرده است
    چون فتیله هیچ کس بر مدعای خود نسوخت
    عیش این آتش به جان افتاده، داغم کرده است!
    پیش ازین، مژگان چشم دوستان بودم سلیم
    ضعف طالع این زمان موی دماغم کرده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha