کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا که بی لب لعل تو بس که پیر شده ست
    شراب کهنه به ساغر به رنگ شیر شده ست
    وجود من به جراحت سرشته همچون گل
    به آب تیغ مگر خاک من خمیر شده ست؟
    ببین به شانه که دعوی شبروی می کرد
    که چون به کوچه ی آن زلف دستگیر شده ست
    ز شوق غنچه ی پیکان او خدا داند
    کدام شاخ گل است این که چوب تیر شده ست
    چمن ز مجلس شیرین خبر دهد امشب
    ز ماهتاب، خیابان چو جوی شیر شده ست
    سلیم صبح دمید و هنوز مخمورم
    پیاله زود بنوش و بده، که دیر شده ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha