باغبان را چشم لطف از مصلحت بر سوی ماست
احتیاج زعفران زارش به آب روی ماست
قوت رفتار می خواهیم و توفیق طلب
کاسه ی دریوزه ی ما کاسه ی زانوی ماست
کارهای کوهکن را فرصت شهرت نداد
باطل السحری که از عشق تو بر بازوی ماست
هر که بر صاحبدلان بگذشت، فیضی می برد
ما سبوی باده ایم و جام در پهلوی ماست
عمر جاویدی ز هر مصرع شود حاصل سلیم
آبروی چشمه ی حیوان روان در جوی ماست