سلیم تهرانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۰: بیا که بی لب لعل تو بس که پیر شده ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که بی لب لعل تو بس که پیر شده ست شراب کهنه به ساغر به رنگ شیر شده ست وجود من به جراحت سرشته همچون گل به آب تیغ مگر خاک من خمیر شده ست؟ ببین به شانه که دعوی شبروی می کرد که چون به کوچه ی آن زلف دستگیر شده ست ز شوق غنچه ی پیکان او خدا داند کدام شاخ گل است این که چوب تیر شده ست چمن ز مجلس شیرین خبر دهد امشب ز ماهتاب، خیابان چو جوی شیر شده ست سلیم صبح دمید و هنوز مخمورم پیاله زود بنوش و بده، که دیر شده ست سلیم تهرانی