به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سلیم تهرانی

سلیم تهرانیغزل هاشمارهٔ ۱۵۴: در باغ هر گلی ز تو در خون تازه ای ست

1510عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در باغ هر گلی ز تو در خون تازه ای ست
هر بید در هوای تو مجنون تازه ای ست
از زلف تا به چند کسی گفتگو کند
وصف خطش کنیم که مضمون تازه ای ست
چون مصرعی ز من شنوی، عزتش بدار
از راه دور آمده، موزون تازه ای ست
آشفته ایم ازان خط مشکین، که هر غبار
بر لشکر شکسته شبیخون تازه ای ست
آن لب سلیم آب بقا را شهید کرد
خون های خلق کهنه شد، این خون تازه ای ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۳: دل به یک زمزمه، چون آینه، پرداز گ ...2شمارهٔ ۱۵۴: در باغ هر گلی ز تو در خون تازه ای ...3شمارهٔ ۱۵۵: سروکارم نه به کفر و نه به دین می ...4شمارهٔ ۱۵۶: نه در کلاه نمد راحتی، نه در تاج ا ...5شمارهٔ ۱۵۷: رسید موسم پیری و وقت عجز و نیاز ا ...6شمارهٔ ۱۵۸: زهی ز شوق لبت زاهدان شراب پرست 7شمارهٔ ۱۵۹: بیا که صحبت مرغان بوستان گرم است 8شمارهٔ ۱۶۰: مرا ز آتش تب مغز استخوان خنک است 9شمارهٔ ۱۶۱: ز من شکایت آن جورپیشه برعکس است 10شمارهٔ ۱۶۲: زاهد همه عمرم به می ناب گذشته ست 11شمارهٔ ۱۶۳: بی تو در بزم طرب بس که دلم محزون ...12شمارهٔ ۱۶۴: دلم از یاد چشم گلرخان راه خرابات ...13شمارهٔ ۱۶۵: جهان ز بی خبران چون مکان گله شده ...14شمارهٔ ۱۶۶: زلف تو رنگ و بوی ز عنبر گرفته است 15شمارهٔ ۱۶۷: فغان که در ره ما بانگی از درایی ن ...16شمارهٔ ۱۶۸: ای گل شکفته شو که بجا می فرستمت 17شمارهٔ ۱۶۹: سحر به سوی چمن یار چون شمال گذشت 18شمارهٔ ۱۷۰: دلم از آبله ی غم چو کف سوخته است 19شمارهٔ ۱۷۱: پیش رویش مژه را قدرت جنبیدن نیست 20شمارهٔ ۱۷۲: کدام دل که ز تاب حسد گداخته نیست 21شمارهٔ ۱۷۳: سخن ما که بتان را غم کس یک مو نیس ...22شمارهٔ ۱۷۴: رنگ سخنت زان لب جان پرور سرخ است 23شمارهٔ ۱۷۵: چو زاهد در دماغم شوری از وسواس پی ...24شمارهٔ ۱۷۶: خاک راهیم و غبار ما چو آب گوهر اس ...25شمارهٔ ۱۷۷: منم که مایه ی جمعیتم پریشانی ست 26شمارهٔ ۱۷۸: شوق دام زلف او دلگیر باغم کرده اس ...27شمارهٔ ۱۷۹: دل رمیده ام از خنده ی تو بیزار اس ...28شمارهٔ ۱۸۰: مگذر ز دوستی که محبت مبارک است 29شمارهٔ ۱۸۱: چند نالم، دل ز طبع ناله پردازم گر ...30شمارهٔ ۱۸۲: چشم او از دست نرگس، جام مخموری گر ...31شمارهٔ ۱۸۳: با تو گل را سر و سامان خودآرایی ن ...32شمارهٔ ۱۸۴: بیا که وصل تو گل را بهار دلخواه ا ...33شمارهٔ ۱۸۵: تا به کی ای خضر خواهی این چنین غا ...34شمارهٔ ۱۸۶: باز برقی را نظر بر خرمنم افتاده ا ...35شمارهٔ ۱۸۷: سامان شادمانی و برگ طرب کجاست 36شمارهٔ ۱۸۸: سبزه ی خطش دمید و روزگار عاشقی ست 37شمارهٔ ۱۸۹: کدام گل که به دامن ز نوبهارم نیست ...38شمارهٔ ۱۹۰: بیا که بی لب لعل تو بس که پیر شده ...39شمارهٔ ۱۹۱: از مشک چین مگو، که در آن زلف چین ...40شمارهٔ ۱۹۲: گل نشاط به بزم شراب پامال است 41شمارهٔ ۱۹۳: چون صراحی، خنده ام با چشم گریان آ ...42شمارهٔ ۱۹۴: در وادی وفا ره و رفتار نازک است 43شمارهٔ ۱۹۵: چه منت است اگر شیوه ی وفا آموخت؟44شمارهٔ ۱۹۶: شوق بی حد شد و رسوایی دل نزدیک اس ...45شمارهٔ ۱۹۷: باغبان را چشم لطف از مصلحت بر سوی ...46شمارهٔ ۱۹۸: دلا ز دام صفیری به گلستان بفرست 47شمارهٔ ۱۹۹: آنکه در شور آورد شوریده حالان را ...48شمارهٔ ۲۰۰: دل بی لب او خراب خفته ست 49شمارهٔ ۲۰۱: کی بزم اسیران ترا شمع و چراغ است 50شمارهٔ ۲۰۲: دلم ز نسبت روی تو مهربان گل است 51شمارهٔ ۲۰۳: ای خوش آن آزاده ای کو در به روی ک ...52شمارهٔ ۲۰۴: به گلشن بی تو سروم دود آه است 53شمارهٔ ۲۰۵: همچو بلبل دلم غمین گل است 54شمارهٔ ۲۰۶: چو شعله گرم درآمد، چو گل به تاب ن ...55شمارهٔ ۲۰۷: با نسیم صبح شمع خلوت من سرکش است 56شمارهٔ ۲۰۸: بر سر عشق تو هر کس هست با من دشمن ...57شمارهٔ ۲۰۹: نارسایی به هنر در همه جا همراه اس ...58شمارهٔ ۲۱۰: ساقی بیا که فصل بهاران غنیمت است 59شمارهٔ ۲۱۱: دلی که صید بتان گشت فارغ از ستم ا ...60شمارهٔ ۲۱۲: شد بهار و به بوستان عید است 61شمارهٔ ۲۱۳: پیاله گیر که عذر شراب بی نمک است 62شمارهٔ ۲۱۴: پنجه ی عشقم دگر قفل فغان پیچیده ا ...63شمارهٔ ۲۱۵: هرجا نشسته، بی سروسامان نشسته است 64شمارهٔ ۲۱۶: یوسف هندی نژاد من مرا از بر گریخت 65شمارهٔ ۲۱۷: پی شکستن پیمان بهانه بسیار است 66شمارهٔ ۲۱۸: به خاک هند مرا تاب زیستن ز کجاست 67شمارهٔ ۲۱۹: صاف می از دگران، لای ته شیشه ز ما ...68شمارهٔ ۲۲۰: کی دهم دیگر عنان آن بت چین را ز د ...69شمارهٔ ۲۲۱: خشت کوی می فروشان سر بسر آیینه اس ...70شمارهٔ ۲۲۲: شمعیم و زندگانی ما در گداز ماست 71شمارهٔ ۲۲۳: به نقش طالع ما چشم قرعه حیران است 72شمارهٔ ۲۲۴: شعله ای چون شمع من در پرده ی فانو ...73شمارهٔ ۲۲۵: هوای تخت ندارد کسی که گوشه نشین ا ...74شمارهٔ ۲۲۶: هر کجا موج زند جام شرابی دام است 75شمارهٔ ۲۲۷: درین چمن هوس عیش، کیمیا طلبی ست 76شمارهٔ ۲۲۸: گر به ظاهر کسی از قید جهان آزاد ا ...77شمارهٔ ۲۲۹: ز می ملاحظه زاهد مکن که این عیب ا ...78شمارهٔ ۲۳۰: بهار آمد و سر تا به سر جهان سبز ا ...79شمارهٔ ۲۳۱: جدل از خصم هنر باشد و از من عیب ا ...80شمارهٔ ۲۳۲: خوش وقت آنکه خصمی گردون ندیده است 81شمارهٔ ۲۳۳: خوبرویان را سری با عاشقان پیر نیس ...82شمارهٔ ۲۳۴: از سایه ی تو سبز سر خاک من بس است 83شمارهٔ ۲۳۵: بنای توبه ز ابر بهار در خلل است 84شمارهٔ ۲۳۶: هما! نصیب تو از من چنان که خواهی ...85شمارهٔ ۲۳۷: خمار وصل، دلم را ز اضطراب شکست 86شمارهٔ ۲۳۸: سینه ریشان ترا تیغ شهادت مرهم است 87شمارهٔ ۲۳۹: همچو لاله روزگارم در قدح نوشی گذش ...88شمارهٔ ۲۴۰: ز جوش ناله به دل اضطراب بسیار است 89شمارهٔ ۲۴۱: غنچه دلتنگ و لاله در خون است 90شمارهٔ ۲۴۲: ز دوری تو مرا خوشدلی میسر نیست 91شمارهٔ ۲۴۳: خوش آن کز فکر بیش و کم گذشته ست 92شمارهٔ ۲۴۴: موسم کسب هوا شد که دگر مهتاب است 93شمارهٔ ۲۴۵: بهار آمد و ما را به باغ راهی نیست 94شمارهٔ ۲۴۶: زان می که باغ را رخ او در پیاله ر ...95شمارهٔ ۲۴۷: حاصل سوختگان در ره برق خطر است 96شمارهٔ ۲۴۸: پایه ی نعش مرا یار من از جا برداش ...97شمارهٔ ۲۴۹: سوختن از تب سوزان محبت تابی ست 98شمارهٔ ۲۵۰: غیر بدگویی اگر خصم پرآشوب نداشت 99شمارهٔ ۲۵۱: عشق را چندان که مهرش بود هم کینش ...100شمارهٔ ۲۵۲: در باغ بی تو خاطر سنبل شکسته است 101شمارهٔ ۲۵۳: از عشق حکایت مکن افسانه بزرگ است 102شمارهٔ ۲۵۴: می بی منت اگر میل کنی، حیرانی ست 103شمارهٔ ۲۵۵: کی توان در عشق، بی سامان حیرانی ن ...104شمارهٔ ۲۵۶: خصمی به میان من و غیر از سخن توست 105شمارهٔ ۲۵۷: چنان ز گریه ی من اشک همنشینم ریخت 106شمارهٔ ۲۵۸: امشب که ز بختم به سوی بزم تو راه ...107شمارهٔ ۲۵۹: یار ما مونس بد و نیک است 108شمارهٔ ۲۶۰: دلم چو شمع همه عمر میهمان خود است 109شمارهٔ ۲۶۱: خون دلم چو لاله، آرایش ایاغ است 110شمارهٔ ۲۶۲: من تشنه ی آن چشمه که آبش همه خون ...111شمارهٔ ۲۶۳: خط نیست این به گرد گلت، سبزه ی تر ...112شمارهٔ ۲۶۴: بازم از زخم خدنگش در دل و جان آتش ...113شمارهٔ ۲۶۵: آن گل که توان حرفی ازان زد گل داغ ...114شمارهٔ ۲۶۶: بیا که فصل خوش روزگار نزدیک است 115شمارهٔ ۲۶۷: به توبه هر که ز یک قطره ی شراب گذ ...116شمارهٔ ۲۶۸: ره بیرون شدنم زین چمن از یاد شده ...117شمارهٔ ۲۶۹: در گلستان جهان هر مرغ نالان خود ا ...118شمارهٔ ۲۷۰: شمع از هوای وصلت، در حالت هلاک اس ...119شمارهٔ ۲۷۱: از بس که تلخکام ازین ناتوان گذشت 120شمارهٔ ۲۷۲: مرا کی از سبوی می گزیر است 121شمارهٔ ۲۷۳: شکسته خاطرم و رغبت نشاطم نیست 122شمارهٔ ۲۷۴: ایام بهار است و گلی در چمنم نیست 123شمارهٔ ۲۷۵: از شوق تو دل همره عمر گذران است 124شمارهٔ ۲۷۶: خطش دمید و به نازش نیاز من باقی س ...125شمارهٔ ۲۷۷: درین حدیقه دل مستمند بسیار است 126شمارهٔ ۲۷۸: در دلم بگذشت و چشمم اشک بی تابانه ...127شمارهٔ ۲۷۹: ای دل سفر به لجه ی عمان مبارک است 128شمارهٔ ۲۸۰: چند باشم ز در دیر مغان دور، بس اس ...129شمارهٔ ۲۸۱: دماغ ساغر می از شراب ما خشک است 130شمارهٔ ۲۸۲: شراب غمزه ی مست تو خون بی گنه است 131شمارهٔ ۲۸۳: حکایت لب او همچو قند مشهور است 132شمارهٔ ۲۸۴: مشرق خورشید را فیض گریبان تو نیست 133شمارهٔ ۲۸۵: غنچه را برگ گل آیا در گریبان از ک ...134شمارهٔ ۲۸۶: شد عمرها و شورش عشقم ز سر نرفت 135شمارهٔ ۲۸۷: گرمی گریه به سودای تو دامانم سوخت 136شمارهٔ ۲۸۸: نوای مرغ شباهنگ، ناله ی نی ماست 137شمارهٔ ۲۸۹: بیا که دل ز ورق حرف کینه خواهی شس ...138شمارهٔ ۲۹۰: سر نهادن به سر کوی غمت تسلیم است 139شمارهٔ ۲۹۱: شد بهار و لاله صحن باغ را میخانه ...140شمارهٔ ۲۹۲: کاروان اشک هرگه بی توام از دل گذش ...141شمارهٔ ۲۹۳: بوالهوس! با عشق خوبان این قدر امس ...142شمارهٔ ۲۹۴: ای گل دگر ز دست کجا می گذارمت 143شمارهٔ ۲۹۵: راحتی ما را اگر می باشد از آزار م ...144شمارهٔ ۲۹۶: رفتی و از نقش رویت دیده ی خونین پ ...145شمارهٔ ۲۹۷: هر کجا موجی ست، از مژگان ما برخاس ...146شمارهٔ ۲۹۸: خونم از دوری می در تن لاغر خشک اس ...147شمارهٔ ۲۹۹: خضر از لب تشنگان روی آتشناک اوست 148شمارهٔ ۳۰۰: خوش نیست به اهل طلب ایام لئیم است 149شمارهٔ ۳۰۱: آیینه را ز چشم تو تاب نگاه نیست 150شمارهٔ ۳۰۲: واقف کسی ز شیوه ی آن کج کلاه نیست 151شمارهٔ ۳۰۳: دلم به عشق ز آسیب فتنه آزاد است 152شمارهٔ ۳۰۴: شکوه ی احباب را نتوان به خود مشکل ...153شمارهٔ ۳۰۵: بجز نسیم که آن زلف تابدار شکست 154شمارهٔ ۳۰۶: با وجود صد هنر، لافم ز شعر دلکش ا ...155شمارهٔ ۳۰۷: معنی رنگین به هر اندیشه نیست 156شمارهٔ ۳۰۸: هما به طالع من بال و پر ز بوم گرف ...157شمارهٔ ۳۰۹: شبم این روشنی کز آه دیده ست 158شمارهٔ ۳۱۰: در دشت جز غم تو مرا غمگسار نیست 159شمارهٔ ۳۱۱: کوی عشق است و سعادت را در اینجا ک ...160شمارهٔ ۳۱۲: شور عجبی در چمن از بلبل صبح است 161شمارهٔ ۳۱۳: آفت باد خزان را می توان معذور داش ...162شمارهٔ ۳۱۴: مقیم کوی عشق از قید هر تکلیف آزاد ...163شمارهٔ ۳۱۵: به سینه ام ز غمت داغ بر سر داغ اس ...164شمارهٔ ۳۱۶: همچو مرغان قفس ما را ز گل بویی بس ...165شمارهٔ ۳۱۷: از بهار وصلم امشب جیب و دامان پر ...166شمارهٔ ۳۱۸: مژده یاران را که یار از دست ما سا ...167شمارهٔ ۳۱۹: دلم بی طره ای آشفته حال است 168شمارهٔ ۳۲۰: ز عشقم به هر محفل افسانه ای ست 169شمارهٔ ۳۲۱: به چشم همت من عرصه ی زمین تنگ است 170شمارهٔ ۳۲۲: در مقام بی خطر، آزادگان را خواب ن ...171شمارهٔ ۳۲۳: حسن با مهر و وفا بیگانه است 172شمارهٔ ۳۲۴: از خم زلفش دلم با آه و افغان بازگ ...173شمارهٔ ۳۲۵: آن قدر سوزی که خواهد شعله با آه م ...174شمارهٔ ۳۲۶: نشان هستی من چون حباب پیرهن است 175شمارهٔ ۳۲۷: قصه ی منصور را سر کرده است 176شمارهٔ ۳۲۸: چو مجنون بر زبانم حرف او افسانه ی ...177شمارهٔ ۳۲۹: عاشقانیم، به ما طعنه ی دیگر خود ن ...178شمارهٔ ۳۳۰: گر عاشقی، از گنه چه باک است 179شمارهٔ ۳۳۱: مرا گوش از بهر پیغام اوست 180شمارهٔ ۳۳۲: همه تن خون دل من همچو دهان زخم اس ...181شمارهٔ ۳۳۳: عشق خونریز که شیر مست است 182شمارهٔ ۳۳۴: چون شحنه مرا پنجه ی تقدیر گرفته س ...183شمارهٔ ۳۳۵: از مصلحت الفت به من پیر گرفته ست 184شمارهٔ ۳۳۶: از عیش دل مرا چه رنگ است 185شمارهٔ ۳۳۷: زین پس سر مینای می ناب سلامت!186شمارهٔ ۳۳۸: لطف این دلشکنان [در حق] ما معلوم ...187شمارهٔ ۳۳۹: هر کجا حرف تو آید به میان، گل گوش ...188شمارهٔ ۳۴۰: ز دیده اشک چکد روز وصل یار عبث 189شمارهٔ ۳۴۱: با مدعی گذشته ام بر کنار بحث 190شمارهٔ ۳۴۲: زاهد بیا و پرده برافکن ز راز خبث 191شمارهٔ ۳۴۳: به من ز یاد رخ اوست گلستان محتاج 192شمارهٔ ۳۴۴: گلی به رنگ رخش گلستان ندارد هیچ 193شمارهٔ ۳۴۵: شیخ است و خودآرایی بسیار و دگر هی ...194شمارهٔ ۳۴۶: دارم هوس رخصت آهی و دگر هیچ 195شمارهٔ ۳۴۷: بیخودی از گل روی تو کند بلبل صبح 196شمارهٔ ۳۴۸: خوش آن دمی که لبم گردد آشنای قدح 197شمارهٔ ۳۴۹: ای کشیده می از قرابه ی صبح 198شمارهٔ ۳۵۰: بر ما دمی نمی گذرد بی شراب تلخ 199شمارهٔ ۳۵۱: حاصل من نیست از شهد سخن جز کام تل ...200شمارهٔ ۳۵۲: شد باغ از بهار، سفید و سیاه و سرخ 201شمارهٔ ۳۵۳: سودی به ره عشق ز تدبیر نباشد 202شمارهٔ ۳۵۴: زبان که یاد دل بوالفضول می آرد 203شمارهٔ ۳۵۵: طالع من شد ضعیف از بس غم افلاک خو ...204شمارهٔ ۳۵۶: چند چون مرغ کسی بادیه پیما باشد؟205شمارهٔ ۳۵۷: زین چرخ ستمکشان نرستند 206شمارهٔ ۳۵۸: سحر شد و دم تأثیر ناله می گذرد 207شمارهٔ ۳۵۹: عمرها رفت و نشد نام زلیخایی بلند 208شمارهٔ ۳۶۰: فصلی چنین که بلبل، از شوق جوش دار ...209شمارهٔ ۳۶۱: امشب گل شکفتگی ما دو رنگ بود 210شمارهٔ ۳۶۲: وجودم را غم عشق تو ای بی باک می س ...211شمارهٔ ۳۶۳: به صحرا آن کمان ابرو پی نخجیر می ...212شمارهٔ ۳۶۴: آبروی تیغ را خونگرمی بسمل برد 213شمارهٔ ۳۶۵: ماه چون روی او نمی باشد 214شمارهٔ ۳۶۶: می دو ساله به لب های یار من نرسد 215شمارهٔ ۳۶۷: ای نهاده حسن را برطاق از ابروی بل ...216شمارهٔ ۳۶۸: حمله ی شوق تو غافل را دل آگاه داد 217شمارهٔ ۳۶۹: آمد دی و ز میکده ها شور شد بلند 218شمارهٔ ۳۷۰: در چمن دوش صبا بوی تو سودا می کرد 219شمارهٔ ۳۷۱: دامان طرب بهار افشاند 220شمارهٔ ۳۷۲: خوش آن عاشق که خون از دیده ی نمنا ...221شمارهٔ ۳۷۳: به غیر کار جفا آسمان نمی داند 222شمارهٔ ۳۷۴: قاصد، دیگر به تو کم می رسد 223شمارهٔ ۳۷۵: چشم من ناز توتیا نکشد 224شمارهٔ ۳۷۶: آن کس که ز آسوده دلی رنگ برآرد 225شمارهٔ ۳۷۷: عشق دل ها را به آن زلف چو سنبل می ...226شمارهٔ ۳۷۸: بی قراران گر ز کوی او برون گامی ن ...227شمارهٔ ۳۷۹: مطلب بجز آزار ز مطلوب نباشد 228شمارهٔ ۳۸۰: مرا بر حاصل کس نیست امید 229شمارهٔ ۳۸۱: به من هر دم ز روی مهربانی یار می ...230شمارهٔ ۳۸۲: نه همین از تو مرا گرد غم از سینه ...231شمارهٔ ۳۸۳: چشم خویشان را حسد از بس به دولت ش ...232شمارهٔ ۳۸۴: تا از قبول عشق، سخن بهره مند شد 233شمارهٔ ۳۸۵: ز دل غبار به چشم پر آب می آید 234شمارهٔ ۳۸۶: از دل گله ی ما ره اظهار نداند 235شمارهٔ ۳۸۷: می خورم خون که حنا آن کف پا می بو ...236شمارهٔ ۳۸۸: چو حسن سبز تمنای اهل دید بود 237شمارهٔ ۳۸۹: گل به غفلت ز گلستان جهان برخیزد 238شمارهٔ ۳۹۰: عشق در هر جا نقاب از روی زیبا می ...239شمارهٔ ۳۹۱: ابر چشمم چون به عزم گریه دامان بش ...240شمارهٔ ۳۹۲: خراب نشأه ی آن لب، می و مینا نمی ...241شمارهٔ ۳۹۳: به کوی عشق اسیران به بوی یار روند 242شمارهٔ ۳۹۴: ازین حسرت که دور از دامن دلدار می ...243شمارهٔ ۳۹۵: بی لب او باده بر طبع ایاغم می خور ...244شمارهٔ ۳۹۶: شد بهار و شمع با گل آشنایی می کند 245شمارهٔ ۳۹۷: زاهد امشب تا سحر با ما شراب ناب ز ...246شمارهٔ ۳۹۸: سیل ویرانی ز کنج خانه ی ما می برد 247شمارهٔ ۳۹۹: مرا ز بزم خود آن پر عتاب می راند 248شمارهٔ ۴۰۰: درد ما خسته دلان تن به مداوا ندهد 249شمارهٔ ۴۰۱: جا به هر دل که گرفت او، دگر از جا ...250شمارهٔ ۴۰۲: با لطف ساعدت ید بیضا نمی رسد 251شمارهٔ ۴۰۳: می حرام محتسب بادا که بی ما می خو ...252شمارهٔ ۴۰۴: دلم آشفتگی در کار هرکس دید، می لر ...253شمارهٔ ۴۰۵: شد بهار و باغبان دیگر در دکان گشو ...254شمارهٔ ۴۰۶: باغبان خلد از گلزار ما گل می برد 255شمارهٔ ۴۰۷: دلم چو غنچه ز گلگشت باغ می گیرد 256شمارهٔ ۴۰۸: رونق ناموس را چون عشق رسوا بشکند 257شمارهٔ ۴۰۹: درین ره کعبه سنگ راه باشد 258شمارهٔ ۴۱۰: دل آشفته از نام شراب ناب می سوزد 259شمارهٔ ۴۱۱: کسی کز عاشقی دم زد، چه باک از دشم ...260شمارهٔ ۴۱۲: چه پروای گلستان و سر و برگ چمن دا ...261شمارهٔ ۴۱۳: مرا به کوی تو دلگرمی شراب آورد 262شمارهٔ ۴۱۴: نوبهار است و جنونم سوی هامون می ک ...263شمارهٔ ۴۱۵: شمع، برقع ز پی پاس تجلی دارد 264شمارهٔ ۴۱۶: زین چمن گر لاله ذوق از تاج شاهی م ...265شمارهٔ ۴۱۷: تا مرا تعلیم عشق او نواپرداز کرد 266شمارهٔ ۴۱۸: آنکه در پیری می عشرت به ساغر می ک ...267شمارهٔ ۴۱۹: اسیر عشق تو سود و زیان چه می داند 268شمارهٔ ۴۲۰: از نفس آنچه دلم دید، ز زنجیر ندید 269شمارهٔ ۴۲۱: اهل شیراز، بهشتی صفتان دهرند 270شمارهٔ ۴۲۲: غریبی را به من عشقت وطن کرد 271شمارهٔ ۴۲۳: رسید آن مست و از گردن صراحی در بغ ...272شمارهٔ ۴۲۴: روزگار از چمن وصل توام دور افکند 273شمارهٔ ۴۲۵: خورشید از نمود رخت بی نمود شد 274شمارهٔ ۴۲۶: چون در دلش ز لعل تو اندیشه بگذرد 275شمارهٔ ۴۲۷: خراب لعل لبت کی شراب می گیرد 276شمارهٔ ۴۲۸: کامم ز جهان گوهر نایاب برآمد 277شمارهٔ ۴۲۹: در گدایی همت ما پادشاهی می کند 278شمارهٔ ۴۳۰: می گریزد خوابم از جایی که مخمل می ...279شمارهٔ ۴۳۱: به کوی عشق، دل دادخواه می خواهند 280شمارهٔ ۴۳۲: قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود 281شمارهٔ ۴۳۳: دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود 282شمارهٔ ۴۳۴: به عشق باده ز خون امید و بیم خورن ...283شمارهٔ ۴۳۵: گل ز بویت در گلستان لاف شاهی می ز ...284شمارهٔ ۴۳۶: کاروانی دگر از مصر هوس می آید 285شمارهٔ ۴۳۷: عنان شکوه را در بزم او دست ادب پی ...286شمارهٔ ۴۳۸: از عکس رخش که تاب دارد 287شمارهٔ ۴۳۹: چشم خود بگشا حدیث خوش نگاهی می رو ...288شمارهٔ ۴۴۰: در ره شوق، دل از بیم خطر می لرزد 289شمارهٔ ۴۴۱: چنان به عشق تو دل با زمانه شک دار ...290شمارهٔ ۴۴۲: به راه شوق، خضر جستجو چه می داند 291شمارهٔ ۴۴۳: مژگان من وظیفه ی خوناب می خورد 292شمارهٔ ۴۴۴: ز خنده آب بقا را به تشنه شور کند 293شمارهٔ ۴۴۵: خوش آنکه خسته دلان می ز جام ژرف ک ...294شمارهٔ ۴۴۶: شد بناگوش، چو صبحم همه یکبار سفید 295شمارهٔ ۴۴۷: قدح بر چشمه ی خورشید در جوهر شرف ...296شمارهٔ ۴۴۸: اضطراب شعله را داغم به گلخن می ده ...297شمارهٔ ۴۴۹: ز بس اندیشه از آشوب ملک جم، نگین ...298شمارهٔ ۴۵۰: بلبل ما ناله بر آهنگ غربت ساز کرد 299شمارهٔ ۴۵۱: عاشق پرشکوه خاموش از تغافل می شود 300شمارهٔ ۴۵۲: تنها من ضعیف ندارم بدن کبود 301شمارهٔ ۴۵۳: ز می به آب فتادن مرا زیان دارد 302شمارهٔ ۴۵۴: همچو مرغ از دست من پیمانه ی مل می ...303شمارهٔ ۴۵۵: چو شعله آن گل رویم به روی خار کشی ...304شمارهٔ ۴۵۶: ساقی ما که بسی چشم و دل از پی دار ...305شمارهٔ ۴۵۷: عشق آشوب دل و جوش درون می آرد 306شمارهٔ ۴۵۸: از دیر و کعبه تا به دو جانب دو خا ...307شمارهٔ ۴۵۹: دلم به سینه ز ننگ سخنوری خون شد 308شمارهٔ ۴۶۰: چشم پر افسون او سحرآفرینی می کند 309شمارهٔ ۴۶۱: همای شوق من بر قاف همت آشیان دارد 310شمارهٔ ۴۶۲: دلم آسوده شد تا در خم زلفش مکان د ...311شمارهٔ ۴۶۳: وقت آن شد که جنون رخت به صحرا ببر ...312شمارهٔ ۴۶۴: ای به خورشید سیاهی زده از روی سفی ...313شمارهٔ ۴۶۵: ز گریه گشت مرا دیده ی خراب سفید 314شمارهٔ ۴۶۶: چشم توام ز هوش تهیدست می کند 315شمارهٔ ۴۶۷: شورش منصور را آخر سرم معراج شد 316شمارهٔ ۴۶۸: دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت ...317شمارهٔ ۴۶۹: دلم چو لاله در اطراف باغ می رقصد 318شمارهٔ ۴۷۰: از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک ...319شمارهٔ ۴۷۱: به دست آیینه از عکس رخش گلدسته را ...320شمارهٔ ۴۷۲: چو آیینه خیالش در دلم بسیار می گر ...321شمارهٔ ۴۷۳: خون بی تابان به محشر نیست بی گفت ...322شمارهٔ ۴۷۴: نوبهار آمد که روی باغ را گلگون کن ...323شمارهٔ ۴۷۵: چه غم دارد مرا از خویش اگر محروم ...324شمارهٔ ۴۷۶: نکته سنجان! صفحه را از وصف می گلگ ...325شمارهٔ ۴۷۷: دوستان می روم از خود که صبا می آی ...326شمارهٔ ۴۷۸: حریر شعله ی ما را در آب می بافند 327شمارهٔ ۴۷۹: در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش ...328شمارهٔ ۴۸۰: خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد 329شمارهٔ ۴۸۱: برگ عیشی قسمت ما نیست در بستان هن ...330شمارهٔ ۴۸۲: نگاه از شوق دیدارت به چشم من نمی ...331شمارهٔ ۴۸۳: رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد 332شمارهٔ ۴۸۴: دارم دلی که پای ز هر گلشنی کشید 333شمارهٔ ۴۸۵: دل حزین عجبی نیست کز نوا افتد 334شمارهٔ ۴۸۶: همچو شمعم آتش از مژگان به دامن می ...335شمارهٔ ۴۸۷: چون مست من سوار به عزم شکار شد 336شمارهٔ ۴۸۸: ز دام عشق کی آزادی ام هوس باشد 337شمارهٔ ۴۸۹: دلم چون هاله دامی از پی صید مهی د ...338شمارهٔ ۴۹۰: هیچ کس یک قطره آبم غیر چشم تر ندا ...339شمارهٔ ۴۹۱: جلوه را زیور نباید چون به آیین می ...340شمارهٔ ۴۹۲: تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد 341شمارهٔ ۴۹۳: اگر دریا ز اشکم دم زند، آشوب می خ ...342شمارهٔ ۴۹۴: کسی را در فغان ناله چون محبوب می ...343شمارهٔ ۴۹۵: نسیم صبحدم از موسمی نوید دهد 344شمارهٔ ۴۹۶: لاله و گل چهره از شرم تو رنگین کر ...345شمارهٔ ۴۹۷: فلک انجام کاروبار ما داند چه خواه ...346شمارهٔ ۴۹۸: روز بی معشوق و شب بی جام گلگون می ...347شمارهٔ ۴۹۹: یک تن به جهان خاطر وارسته ندارد 348شمارهٔ ۵۰۰: یاد ایامی که بلبل چون من محزون نب ...349شمارهٔ ۵۰۱: لب تو ساغر می را نمک به کار کند 350شمارهٔ ۵۰۲: چو می فروش به مینا شراب ناب کند 351شمارهٔ ۵۰۳: هر که دلتنگ است کی در عشق چون من ...352شمارهٔ ۵۰۴: چو حسن پرده گشا از پی نظاره شود 353شمارهٔ ۵۰۵: کار من خراب ندانم کجا رسد 354شمارهٔ ۵۰۶: فلک دایم به قصد مردم وارسته می گر ...355شمارهٔ ۵۰۷: مشکل که یاد ما به قدح نوشی آورد 356شمارهٔ ۵۰۸: بهار رفته ز بس دلپذیر می آید 357شمارهٔ ۵۰۹: کجاست عشق که آتش فروز آه شود 358شمارهٔ ۵۱۰: خودپرستند بتان، خیل خدا نشناسند 359شمارهٔ ۵۱۱: باده در جام خمار من دلگیر کنید 360شمارهٔ ۵۱۲: بازم از ابر قدح برقی به خرمن ریخت ...361شمارهٔ ۵۱۳: خرم آن روزی که یاری جانب یاری رود 362شمارهٔ ۵۱۴: رشکم ز گفتگوی تو خاموش می کند 363شمارهٔ ۵۱۵: ساقی دلگشای ما آمد 364شمارهٔ ۵۱۶: از نکهت تو باده ره هوش می زند 365شمارهٔ ۵۱۷: دل به تدبیر رهایی چو به سویم بیند 366شمارهٔ ۵۱۸: نه همین نازش مرا منع از رخ او می ...367شمارهٔ ۵۱۹: مشاطه خم گیسوی جانانه نسازد 368شمارهٔ ۵۲۰: ز دست رفت دل و در پی شراب افتاد 369شمارهٔ ۵۲۱: غبار خط نوخیزت ز سوی مشک می آید 370شمارهٔ ۵۲۲: فغان کز دیر، زاهد سبحه را بگسسته ...371شمارهٔ ۵۲۳: هرکه شوق طایر وصل تو صیادش کند 372شمارهٔ ۵۲۴: لاله ای هرجا که بیند، داغ ما روشن ...373شمارهٔ ۵۲۵: بر رخت راه نگاه از گلستان بیرون ر ...374شمارهٔ ۵۲۶: کرده ام در گوشه ی ایران قناعت کار ...375شمارهٔ ۵۲۷: خنده ی شوخ تو فرصت به تغافل ندهد 376شمارهٔ ۵۲۸: صبرم از درد تو تکلیف مداوا می کند 377شمارهٔ ۵۲۹: دل بی لبت شکفته به ساغر نمی شود 378شمارهٔ ۵۳۰: نهال ما که چو نی پر ز بند می روید 379شمارهٔ ۵۳۱: دگر عشق بر جان غم پرورم زد 380شمارهٔ ۵۳۲: کرشمه ی تو اگر دست از شراب کشد 381شمارهٔ ۵۳۳: آیینه از خیال رخش آفتاب شد 382شمارهٔ ۵۳۴: بعد ازین از باغ در گلخن وطن خواهی ...383شمارهٔ ۵۳۵: بس که بر من چشم او افسون سودا می ...384شمارهٔ ۵۳۶: گل از هوای تو در رنگ و بو نمی گنج ...385شمارهٔ ۵۳۷: از بزم می چو آن قد رعنا بلند شد 386شمارهٔ ۵۳۸: چون گل ز پاره ی دلم اسباب داده ان ...387شمارهٔ ۵۳۹: گلستان را سرو نوخیز قدش آباد کرد 388شمارهٔ ۵۴۰: زلفت ز من حزین گریزد 389شمارهٔ ۵۴۱: ز مرگم گر غبار غم که در دل بود، ب ...390شمارهٔ ۵۴۲: بی نیازی عارفان را کارسازی می کند 391شمارهٔ ۵۴۳: از فروغ چهره، گلخن را چو گلشن می ...392شمارهٔ ۵۴۴: سرشک شوق تو آبی به جوی ما آورد 393شمارهٔ ۵۴۵: با عشق، کی مراتب امید شد بلند؟394شمارهٔ ۵۴۶: دلم آن زلف سیه برد و تغافل دارد 395شمارهٔ ۵۴۷: دود از جگرم زمزمه ی چنگ برآورد 396شمارهٔ ۵۴۸: در چمنم شمشاد من گر شانه بر کاکل ...397شمارهٔ ۵۴۹: قلم من که سخن با ورق دل دارد 398شمارهٔ ۵۵۰: می کشان در انجمن چون حرف لعل او ز ...399شمارهٔ ۵۵۱: به هر چمن که دلم با فغان درون آید 400شمارهٔ ۵۵۲: به بزم وصل، دل من ز جا نمی جنبد 401شمارهٔ ۵۵۳: من این دردی که دارم چاره اش آن سی ...402شمارهٔ ۵۵۴: به عمر خضر تغافل ز بی نیازی کرد 403شمارهٔ ۵۵۵: لبت چون غنچه دلتنگی ندارد 404شمارهٔ ۵۵۶: به دل هر چیز بیند عشق آتشخو بسوزا ...405شمارهٔ ۵۵۷: در عشق دلم را به جبین نقش وفا بود 406شمارهٔ ۵۵۸: چو آهم گرم گردد، دوست از دشمن نمی ...407شمارهٔ ۵۵۹: نماند باده و آن تندخو نمی آید 408شمارهٔ ۵۶۰: از خون خویش می به ایاغ تو می کنند 409شمارهٔ ۵۶۱: گل ز رخسار تو رنگ و بو به دامن می ...410شمارهٔ ۵۶۲: آنکه چون گل غیر جام لعل دورانش ند ...411شمارهٔ ۵۶۳: یاد روی او کتانم را لباس ماه کرد 412شمارهٔ ۵۶۴: اسیر عشق از کف ساغر خوناب نگذارد 413شمارهٔ ۵۶۵: اهل عالم که ز اقبال هما می گویند 414شمارهٔ ۵۶۶: نه جا در باغ و بستانی، نه ره در گ ...415شمارهٔ ۵۶۷: مطرب این مجلس امشب راه دل ها می ز ...416شمارهٔ ۵۶۸: عشق از سرم چو شور ز میخانه کم نشد 417شمارهٔ ۵۶۹: چون خم می امشب از مستی دلم در جوش ...418شمارهٔ ۵۷۰: خطش به تازه باعث ناز و نیاز شد 419شمارهٔ ۵۷۱: سرم چو گوی به میخانه بی درنگ دود 420شمارهٔ ۵۷۲: کسی کو تا ز کار اهل همت سر برون آ ...421شمارهٔ ۵۷۳: جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کن ...422شمارهٔ ۵۷۴: چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود 423شمارهٔ ۵۷۵: ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند 424شمارهٔ ۵۷۶: ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود 425شمارهٔ ۵۷۷: از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود 426شمارهٔ ۵۷۸: اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد 427شمارهٔ ۵۷۹: گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند 428شمارهٔ ۵۸۰: در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان بر ...429شمارهٔ ۵۸۱: ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخی ...430شمارهٔ ۵۸۲: چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کن ...431شمارهٔ ۵۸۳: شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود 432شمارهٔ ۵۸۴: اهل میخانه گلاب از گل صهبا گیرند 433شمارهٔ ۵۸۵: جان فراوان است اگر جانانه ای پیدا ...434شمارهٔ ۵۸۶: می تا به کی ز رنگم، در زیر ننگ با ...435شمارهٔ ۵۸۷: از جهان هرکه چو ما خرقه بدوشان گذ ...436شمارهٔ ۵۸۸: در گلستانی که هر زاغی خوش آوازی ک ...437شمارهٔ ۵۸۹: رهنمای مقصد هرکس توکل می شود 438شمارهٔ ۵۹۰: نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد 439شمارهٔ ۵۹۱: مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد 440شمارهٔ ۵۹۲: برای طعنه ی ما این همه چه در جوشن ...441شمارهٔ ۵۹۳: در سر کوی تو جمعند پریشانی چند 442شمارهٔ ۵۹۴: جرعه ای تا می خورد، خون در ایاغم ...443شمارهٔ ۵۹۵: زین گلستان تا قیامت، جوش بلبل کم ...444شمارهٔ ۵۹۶: بی تو معموره ی دل رو به خرابی دار ...445شمارهٔ ۵۹۷: خروش فتنه ای از روزگار می آید 446شمارهٔ ۵۹۸: پرتوی هردم به دل فیض الهی افکند 447شمارهٔ ۵۹۹: دلم امشب ز جنون چون خم می جوشان ب ...448شمارهٔ ۶۰۰: سری دارم چو مغزش در میان درد 449شمارهٔ ۶۰۱: می کشان روی تمنا کی به زمزم می نه ...450شمارهٔ ۶۰۲: از چشم من خیال تو بیرون نمی رود 451شمارهٔ ۶۰۳: می بده ساقی که حسن باغ و بستان می ...452شمارهٔ ۶۰۴: چو گل به آب روان شد، چو می به تاب ...453شمارهٔ ۶۰۵: آیینه را چو نوبت دیدار می رسد 454شمارهٔ ۶۰۶: ای خوش آن روز که آن سیب ذقن سبز ش ...455شمارهٔ ۶۰۷: آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند 456شمارهٔ ۶۰۸: تیغ بردار که چون حوصله بی تاب شود 457شمارهٔ ۶۰۹: نه همین تنها مرا چون شمع، آتش قوت ...458شمارهٔ ۶۱۰: دل من ناله ز شوق تو پر آشوب کند 459شمارهٔ ۶۱۱: پیاله چون به من از دست او حواله ش ...460شمارهٔ ۶۱۲: ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود 461شمارهٔ ۶۱۳: دل در طلب چه گوش به صوت درا کند 462شمارهٔ ۶۱۴: هر طرف جلوه کند، روی به ما بنماید 463شمارهٔ ۶۱۵: همنشین از گریه ی من کاشکی دامان ک ...464شمارهٔ ۶۱۶: در عشق، دل چه ناله ی مستانه می کش ...465شمارهٔ ۶۱۷: از بس که مرا بخت زبون شور برآمد 466شمارهٔ ۶۱۸: هر سنگ ریزه، طور تجلی نمی شود 467شمارهٔ ۶۱۹: به یاد زلفت از هر سینه بوی مشک می ...468شمارهٔ ۶۲۰: خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید 469شمارهٔ ۶۲۱: قدم هر کس به راه او نهد منزل نمی ...470شمارهٔ ۶۲۲: سایه ی بخت، مرا افسر شاهی باشد 471شمارهٔ ۶۲۳: بی توام ذوق کی از بستر راحت باشد 472شمارهٔ ۶۲۴: غبار غم ز ابر نوبهاری در جهان گم ...473شمارهٔ ۶۲۵: سحر که ناله مرا گرم چون جرس گیرد 474شمارهٔ ۶۲۶: قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد 475شمارهٔ ۶۲۷: دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد 476شمارهٔ ۶۲۸: چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند 477شمارهٔ ۶۲۹: دلم از رهگذر فقر، حکایت نکند 478شمارهٔ ۶۳۰: معشوق ما به جلوه چو آهنگ می کند 479شمارهٔ ۶۳۱: لطف ساقی، خار از پهلوی آتش می کشد 480شمارهٔ ۶۳۲: مستان تواند خسته ای چند 481شمارهٔ ۶۳۳: شراب صحبت اهل جهان صداع آرد 482شمارهٔ ۶۳۴: به بی پروایی ما غافلان، تقدیر می ...483شمارهٔ ۶۳۵: به عشق، کار جز از دست من نمی آید 484شمارهٔ ۶۳۶: چه شد نگاه تو گر شرم ما نگه دارد 485شمارهٔ ۶۳۷: از غم هرکسی این سوخته تن می لرزد 486شمارهٔ ۶۳۸: سوی وطن ز ناله ام آشوب می برد 487شمارهٔ ۶۳۹: چو در غمخانه ی ما آید آن دلبر نمی ...488شمارهٔ ۶۴۰: کینه ی ما را ازو صبر و تحمل می کش ...489شمارهٔ ۶۴۱: دو روز عمر که خواه و نخواه می گذر ...490شمارهٔ ۶۴۲: بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد 491شمارهٔ ۶۴۳: دل در سواد زلف تو بیهوش می شود 492شمارهٔ ۶۴۴: مشاطه را جمال تو دیوانه می کند 493شمارهٔ ۶۴۵: در قید محبت دل ناشاد نباشد 494شمارهٔ ۶۴۶: در بیابان هرکه یاد آن خم کاکل کند 495شمارهٔ ۶۴۷: بی سبب مردم به قید نام و ننگ افتا ...496شمارهٔ ۶۴۸: در آزار دلم طفلی که از گردون سبق ...497شمارهٔ ۶۴۹: سر کن سخنی تا دل بدحال گشاید 498شمارهٔ ۶۵۰: خرم آنان که به دل راه تمنا بستند 499شمارهٔ ۶۵۱: آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی ت ...500شمارهٔ ۶۵۲: دلم آن پر عتاب می طلبد 501شمارهٔ ۶۵۳: ماند ای شیخ، که مانی به ابابیل سف ...502شمارهٔ ۶۵۴: شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید 503شمارهٔ ۶۵۵: در کوی تو دیوانه مرا نام نهادند 504شمارهٔ ۶۵۶: ای نغمه سرای چمنت بلبل کاغذ 505شمارهٔ ۶۵۷: به خون خود کنم آلوده، ای صبا کاغذ 506شمارهٔ ۶۵۸: آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ 507شمارهٔ ۶۵۹: شد بهار و بوستان را داد آب و تاب ...508شمارهٔ ۶۶۰: پر شکوه مکن، خاطر آن ماه نگه دار 509شمارهٔ ۶۶۱: زخم ناسورم من و از لطف مرهم شرمسا ...510شمارهٔ ۶۶۲: حسن، شیرین را ازان می پرورد دایم ...511شمارهٔ ۶۶۳: آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر 512شمارهٔ ۶۶۴: زاهد بنای سست ورع را خراب گیر 513شمارهٔ ۶۶۵: ای خطت سرمایه ی عنبرفروشان بهار 514شمارهٔ ۶۶۶: مست گر نیستی از شیوه ی مستان مگذر 515شمارهٔ ۶۶۷: ای دل ز آیینه تعلیم تن آسانی بگیر 516شمارهٔ ۶۶۸: صبا دعای مرا سوی می گساران بر 517شمارهٔ ۶۶۹: دارد از داغ دل من خاطر مرهم غبار 518شمارهٔ ۶۷۰: گلرخان بینند هرگه بر اسیر یکدگر 519شمارهٔ ۶۷۱: نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گ ...520شمارهٔ ۶۷۲: ای که همچون آب خواهد خورد خاکت غم ...521شمارهٔ ۶۷۳: از دل برون نکرده خیال جفا هنوز 522شمارهٔ ۶۷۴: از فیض ابر شد به چمن هر نهال سبز 523شمارهٔ ۶۷۵: ز شوق وصل چو پروانه در سراغ مسوز 524شمارهٔ ۶۷۶: دهد مرغ دلم را عزم پرواز 525شمارهٔ ۶۷۷: مردم و زخم از دم شمشیر می آید هنو ...526شمارهٔ ۶۷۸: چنین کز من بود نخل سخن سبز 527شمارهٔ ۶۷۹: بهار در قدح گل می غریب مریز 528شمارهٔ ۶۸۰: همچو گل پرده ی دل در خس و خاشاک ا ...529شمارهٔ ۶۸۱: صبحدم چون صاحبان غیب بر اهل نیاز 530شمارهٔ ۶۸۲: چو موج، موسم گل سبحه را در آب اند ...531شمارهٔ ۶۸۳: چون گلم از جامه بر تن مانده دامان ...532شمارهٔ ۶۸۴: ای خوش آن سروری که از ناموس 533شمارهٔ ۶۸۵: مگذر ز می، ز باطن اهل صفا بترس 534شمارهٔ ۶۸۶: از دل آشفتگان شرح پریشانی بپرس 535شمارهٔ ۶۸۷: راه شوقی نسپردم افسوس 536شمارهٔ ۶۸۸: همچو عنقاست مرا گوشه ای از دنیا ب ...537شمارهٔ ۶۸۹: ای به غیر از من ناکام، به کام همه ...538شمارهٔ ۶۹۰: زاهد از رشک این قدر گرم عتاب ما م ...539شمارهٔ ۶۹۱: قدم برون نگذارم ز آستانه ی خویش 540شمارهٔ ۶۹۲: هر کجا گرم است بازار ادب، محجوب ب ...541شمارهٔ ۶۹۳: باده، ای عیسی لقا از دست نامحرم م ...542شمارهٔ ۶۹۴: در وادی محبت، چون خضر راهبر باش 543شمارهٔ ۶۹۵: عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مب ...544شمارهٔ ۶۹۶: کار عاشق واژگون باشد ز سیر اخترش 545شمارهٔ ۶۹۷: چمنی را که بود خرمی از رخسارش 546شمارهٔ ۶۹۸: چو گل کسی که هوای تو برده آرامش 547شمارهٔ ۶۹۹: خوش آنکه باده ی ناب است مایه ی هو ...548شمارهٔ ۷۰۰: هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش 549شمارهٔ ۷۰۱: خبر بگیر ز احوال خضر در کویش 550شمارهٔ ۷۰۲: از روی دل ز عاجزی خود خجل مباش 551شمارهٔ ۷۰۳: درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش 552شمارهٔ ۷۰۴: زخم دل کم نیست، سامان گر نباشد گو ...553شمارهٔ ۷۰۵: شراب همچو گل و لاله خور ز ساغر خو ...554شمارهٔ ۷۰۶: ز مژگان آب چشمم می زند جوش 555شمارهٔ ۷۰۷: هلاک تاج نه چون شمع صبحگاهی باش 556شمارهٔ ۷۰۸: ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش 557شمارهٔ ۷۰۹: هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش 558شمارهٔ ۷۱۰: سر تا به پا چو شمع همه اشک و آه ب ...559شمارهٔ ۷۱۱: خرم آن گلشن که امید بهاری باشدش 560شمارهٔ ۷۱۲: چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان ...561شمارهٔ ۷۱۳: عقل نگذارد مرا یک دم ز دردسر خلاص 562شمارهٔ ۷۱۴: سرو شد باز با صبا رقاص 563شمارهٔ ۷۱۵: نیست همچون گل مرا از باده بیهوشی ...564شمارهٔ ۷۱۶: کنم برای جنون یارب از که سامان قر ...565شمارهٔ ۷۱۷: بهار شد که کند شیخ جلوه گاه غلط 566شمارهٔ ۷۱۸: منم که ساخته ام سور با عزا مربوط 567شمارهٔ ۷۱۹: ای گل روی تو بهار نشاط 568شمارهٔ ۷۲۰: به قدر جرم برد هرکسی ز رحمت حظ 569شمارهٔ ۷۲۱: نه می به جام و نه معشوق در کنار، ...570شمارهٔ ۷۲۲: زده گل دست بر دامان حافظ 571شمارهٔ ۷۲۳: زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شم ...572شمارهٔ ۷۲۴: ای شوق رخت سوخته مغز قلم شمع 573شمارهٔ ۷۲۵: هرکه را بینی، بود در فکر سامان طم ...574شمارهٔ ۷۲۶: زهی ز نور جبین تو در حجاب چراغ 575شمارهٔ ۷۲۷: از سرم کی می رود هرگز برون سودای ...576شمارهٔ ۷۲۸: ز تاب گل ز بس افروخت آشیانه ی مرغ 577شمارهٔ ۷۲۹: چون کند در انجمن تاب رخش روشن چرا ...578شمارهٔ ۷۳۰: حرف گل و حدیث بهار و خزان دروغ 579شمارهٔ ۷۳۱: آهم اثر نیافت ز فریاد بی وقوف 580شمارهٔ ۷۳۲: کنم به جام می اوقات عمر چون جم صر ...581شمارهٔ ۷۳۳: دایم از بخت سیه بر خویش پیچانم چو ...582شمارهٔ ۷۳۴: چو غنچه در گرهی بند، نقد خود ز تل ...583شمارهٔ ۷۳۵: آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف 584شمارهٔ ۷۳۶: شب چو وصف رخش کنم به رفیق 585شمارهٔ ۷۳۷: کدام سر که نشد خاک آستانه ی عشق؟586شمارهٔ ۷۳۸: شد چو گلبن سبز در پیراهن من خار ع ...587شمارهٔ ۷۳۹: بس است، این همه زاهد مکن ادای خنک 588شمارهٔ ۷۴۰: چند باشد ز گلشن افلاک 589شمارهٔ ۷۴۱: رفت آن شمع و ز حسرت شد لب پیمانه ...590شمارهٔ ۷۴۲: لاله ام، در داغ دل بسیار دارم من ...591شمارهٔ ۷۴۳: می آیدم به تحفه ز میخانه جام خشک 592شمارهٔ ۷۴۴: همچو آتش داردم ایام در زندان سنگ 593شمارهٔ ۷۴۵: از سخن آن به که کس خاموش گردد همچ ...594شمارهٔ ۷۴۶: دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان ...595شمارهٔ ۷۴۷: ز باغ رفتی و گشتم کباب خنده ی گل 596شمارهٔ ۷۴۸: هر قطره ی شبنم رخ گل 597شمارهٔ ۷۴۹: در محبت بس که خواری دیدم از پهلوی ...598شمارهٔ ۷۵۰: پروانه را چو مرغ چمن نیست تاب گل 599شمارهٔ ۷۵۱: مگر افتد گذارش سوی آن گل 600شمارهٔ ۷۵۲: شب ز مستی شور در بزم شراب انداختی ...601شمارهٔ ۷۵۳: بر راه وعده، ای گل رعنا نشسته ام 602شمارهٔ ۷۵۴: جام می در کف ز کوی او جدایی می کن ...603شمارهٔ ۷۵۵: خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم 604شمارهٔ ۷۵۶: ز مستی بر دم تیغ شهادت هر زمان غل ...605شمارهٔ ۷۵۷: منم که غیر سفر نیست پیشه ی دگرم 606شمارهٔ ۷۵۸: روم چو از سر کویش، نمی رود پایم 607شمارهٔ ۷۵۹: به دل، آشفتگی از زلف خوبان بیشتر ...608شمارهٔ ۷۶۰: گهی با وصل و گه با حسرت دیدار می ...609شمارهٔ ۷۶۱: سوی خم می این دل مخمور فرستیم 610شمارهٔ ۷۶۲: عشق کو تا مژه در خون جگر غوطه دهم 611شمارهٔ ۷۶۳: ز سنگ رهگذر اندیشه ای کجا دارم 612شمارهٔ ۷۶۴: دمید صبح و به باغ از پی هوا رفتم 613شمارهٔ ۷۶۵: چون تنک ظرفان کجا من می ز ساغر می ...614شمارهٔ ۷۶۶: ای خوش آن ساعت که روی خنجری رنگین ...615شمارهٔ ۷۶۷: چو عندلیب نه از باده ی کهن مستم 616شمارهٔ ۷۶۸: به دل شکست تمنای یاری چمنم 617شمارهٔ ۷۶۹: در چمن چون گفتگویی از لب او واکنم 618شمارهٔ ۷۷۰: تکلیف شراب است نمک ریزی داغم 619شمارهٔ ۷۷۱: ز لاله و گل این باغ، کی خبر داریم 620شمارهٔ ۷۷۲: بیا که چتر سعادت ز برگ تاک کنیم 621شمارهٔ ۷۷۳: صوفیان را شده ز آهنگم 622شمارهٔ ۷۷۴: داغ نتواند گرفتن در دل ما جای زخم 623شمارهٔ ۷۷۵: ما در چمن بساط تمنا فکنده ایم 624شمارهٔ ۷۷۶: اثر در عالم از دارا و اسکندر نمی ...625شمارهٔ ۷۷۷: نیم بلبل که فصل گل به گلشن آشیان ...626شمارهٔ ۷۷۸: قطره ی خونابه ای تا سوی مژگان می ...627شمارهٔ ۷۷۹: خوش آن که بینم روی او، وز اضطراب ...628شمارهٔ ۷۸۰: آنم که می به نغمه ی زنجیر می خورم 629شمارهٔ ۷۸۱: نقش ابروش به دل، روز فراقی بستیم 630شمارهٔ ۷۸۲: به کوی عشق خوبان تا گذشتم 631شمارهٔ ۷۸۳: مگذار ز دستم که گل باغ وفایم 632شمارهٔ ۷۸۴: خوش آن روزی که می در هر چمن بی با ...633شمارهٔ ۷۸۵: کی بود در چمن که سرودی نداشتیم 634شمارهٔ ۷۸۶: سر از کجاست که چون لاله فکر تاج ک ...635شمارهٔ ۷۸۷: ز تنهایی چو مینا راز با پیمانه می ...636شمارهٔ ۷۸۸: خویش را بر محرمان آن بت چین بسته ...637شمارهٔ ۷۸۹: در سخن سنجی هرکس بتر از غمازیم 638شمارهٔ ۷۹۰: هلال عیدم و ترک کلاه خورشیدم 639شمارهٔ ۷۹۱: ما چو مرغان قفس، زمزمه در دل داری ...640شمارهٔ ۷۹۲: لب مبند از ناله، می دانم جفا داری ...641شمارهٔ ۷۹۳: هزار خانه خرابی به شهر و ده دارم 642شمارهٔ ۷۹۴: ما به گلزار معانی آب گوهر بسته ای ...643شمارهٔ ۷۹۵: افروخت رخ از باده و بگداخته بودم 644شمارهٔ ۷۹۶: ز شوقت گاه در دنبال گل همچون صبا ...645شمارهٔ ۷۹۷: ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم 646شمارهٔ ۷۹۸: در قفس از هر نسیمی عیش گلشن می کن ...647شمارهٔ ۷۹۹: چگونه زمزمه ای در چمن به کام کنم 648شمارهٔ ۸۰۰: صبح چون میل تماشای گلستان می کنیم 649شمارهٔ ۸۰۱: به افسون محبت دست آتش را به مو بن ...650شمارهٔ ۸۰۲: خوش آن روزی که برآن طره های مشکبو ...651شمارهٔ ۸۰۳: ما راه فغان بر دل ناشاد گرفتیم 652شمارهٔ ۸۰۴: چو بلبل باعث شوریده گفتاری نمی دا ...653شمارهٔ ۸۰۵: از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ...654شمارهٔ ۸۰۶: به دیده چند ز نقش تو گل بر آب زنم 655شمارهٔ ۸۰۷: به جامم باده ی ناب است و خون دل ه ...656شمارهٔ ۸۰۸: هوای توست در سر، سایه ی گل را نمی ...657شمارهٔ ۸۰۹: ز بی پروایی چشمت دل آزرده ای دارم 658شمارهٔ ۸۱۰: منم که با می و مطرب همیشه در جنگم 659شمارهٔ ۸۱۱: ما همچو گل به چاک گریبان نشسته ای ...660شمارهٔ ۸۱۲: چو سوسن از حدیث آرزوی دل زبان بست ...661شمارهٔ ۸۱۳: به کویت چون توانم من به این حال خ ...662شمارهٔ ۸۱۴: گر امید رحمی از فریادرس می داشتم 663شمارهٔ ۸۱۵: از جنون عاشقی هرگز وطن نشناختم 664شمارهٔ ۸۱۶: چو گل از هر طرف چاک دگر دارد گریب ...665شمارهٔ ۸۱۷: جرعه ای ریز که تا چاره ی خمیازه ک ...666شمارهٔ ۸۱۸: بس که گشتم ناتوان، هرگه صفیری می ...667شمارهٔ ۸۱۹: ز من مپرس چه از روزگار می خواهم 668شمارهٔ ۸۲۰: گه ز شوق او در آتش، گاه در خون می ...669شمارهٔ ۸۲۱: عاشقم، از ناله نتوانم زمانی تن زن ...670شمارهٔ ۸۲۲: خویش را از بس به تیغ موج این دریا ...671شمارهٔ ۸۲۳: چون گره جا در خم آن زلف دلکش کرده ...672شمارهٔ ۸۲۴: هردم غمی آید ز حریفان لئیمم 673شمارهٔ ۸۲۵: کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم 674شمارهٔ ۸۲۶: چو جای در صف طفلان کنم، ندیم شوم 675شمارهٔ ۸۲۷: فصل گل رفت و به جام می دمی نگذاشت ...676شمارهٔ ۸۲۸: یاد ایامی که دامی همچو بلبل داشتی ...677شمارهٔ ۸۲۹: ای در ایام تو تیغ غمزه را الماس ن ...678شمارهٔ ۸۳۰: به حیرتم که ز گلشن چه چیز می خواه ...679شمارهٔ ۸۳۱: ما خس و خار از ره خوبان به دامن م ...680شمارهٔ ۸۳۲: بیا که ساغر عشرت پر از شراب کنیم 681شمارهٔ ۸۳۳: گرفته با برو دوش تو الفتی دوشم 682شمارهٔ ۸۳۴: دل خود ز شوق زیان می فروشم 683شمارهٔ ۸۳۵: در ورطه ی کشاکش دوران فتاده ایم 684شمارهٔ ۸۳۶: ساغری کو تا به دل از عیش اسبابی د ...685شمارهٔ ۸۳۷: تنم ز ضعف بود رشته ای ز پیرهنم 686شمارهٔ ۸۳۸: از دو جانب سرگرانی را تحمل می کنی ...687شمارهٔ ۸۳۹: ای شبنم وجود مرا آفتاب گرم 688شمارهٔ ۸۴۰: ما چشم به لطف جم و کاوس نداریم 689شمارهٔ ۸۴۱: هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم 690شمارهٔ ۸۴۲: تقدیر خدا را چه علاج است، گداییم 691شمارهٔ ۸۴۳: اختیار گوشه درمان است، همت می کنم 692شمارهٔ ۸۴۴: گه مستم و گاه در خمارم 693شمارهٔ ۸۴۵: نوبهار است، چو گل فکر قدح نوشی کن 694شمارهٔ ۸۴۶: دهد به ذره چو خورشید آب و تاب، سخ ...695شمارهٔ ۸۴۷: تا به کی بر من شکست آید چو مینا ا ...696شمارهٔ ۸۴۸: مطرب از دستت گر آید، ناخنی بر چنگ ...697شمارهٔ ۸۴۹: ترک من کز بزم می گلرنگ می آید برو ...698شمارهٔ ۸۵۰: سرم از داغ سودا، باغ زاغان 699شمارهٔ ۸۵۱: نیست در حشر محبت گفتگوی کشتگان 700شمارهٔ ۸۵۲: فصل گل شد، ناله ی عیشی ز بلبل قرض ...701شمارهٔ ۸۵۳: چه آب و خاک و چه نیکویی سرشت است ...702شمارهٔ ۸۵۴: از کوی عشقت ای بت دلجوی دیگران 703شمارهٔ ۸۵۵: دشمن خود گرنه ای، ما را به خود دش ...704شمارهٔ ۸۵۶: زهی بر چهره خطت سایه ی جان 705شمارهٔ ۸۵۷: ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان ...706شمارهٔ ۸۵۸: انجمن شد ز یار آبادان 707شمارهٔ ۸۵۹: چون توان با غیر دل را خالی از کین ...708شمارهٔ ۸۶۰: به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر ...709شمارهٔ ۸۶۱: آینه در دست گیر و یاد حیرانی بکن 710شمارهٔ ۸۶۲: عجب مدار ز زاهد شراب ما خوردن 711شمارهٔ ۸۶۳: ساقی ز کار من گره توبه باز کن 712شمارهٔ ۸۶۴: زهی حدیث غمت چون می طرب شیرین 713شمارهٔ ۸۶۵: رسیده ایم به بزم تو، مهربانی کن 714شمارهٔ ۸۶۶: زهی ز نرگس تو آهوی ختن مجنون 715شمارهٔ ۸۶۷: خاطر من نشکفد از وصل یار خویشتن 716شمارهٔ ۸۶۸: صفای گلشن کشمیر را تماشا کن 717شمارهٔ ۸۶۹: ز دست ساقی، تا کی پیاله نوشیدن؟718شمارهٔ ۸۷۰: بهار شد که رود هرکسی به راه چمن 719شمارهٔ ۸۷۱: در غمت ناله ز مرغ چمن آید بیرون 720شمارهٔ ۸۷۲: ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن 721شمارهٔ ۸۷۳: ز عمر رفته چه نقصان به کامرانی من 722شمارهٔ ۸۷۴: از پی اسرار خود، کم با کسی پرخاش ...723شمارهٔ ۸۷۵: بگذر ز عقل و فیض محبت نگاه کن 724شمارهٔ ۸۷۶: من راز جهانم، بود افسانه به از من 725شمارهٔ ۸۷۷: نخورند در گلستان، گل و لاله آب بی ...726شمارهٔ ۸۷۸: ای سرو همچو سایه دوان در قفای تو 727شمارهٔ ۸۷۹: بیا و وصف زلف یار بشنو 728شمارهٔ ۸۸۰: بسته کمر کینم، از قبضه کمان او 729شمارهٔ ۸۸۱: نتوان یافت دلی خوش به جهان ای کاک ...730شمارهٔ ۸۸۲: کنم نهفته برین عالم دو رنگ نگاه 731شمارهٔ ۸۸۳: بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه 732شمارهٔ ۸۸۴: در دل تنگم شراب ناب می گردد گره 733شمارهٔ ۸۸۵: ای شعله ی حسنت را، جان ها شده پرو ...734شمارهٔ ۸۸۶: دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان ه ...735شمارهٔ ۸۸۷: روی ننمایی، نباشد تا رخت پرداخته 736شمارهٔ ۸۸۸: گل شود گر پنجه ی من، زر نمی دارد ...737شمارهٔ ۸۸۹: فغان که موی سفیدم نمود آیینه 738شمارهٔ ۸۹۰: ساقی خمار دارم، یک ساغر دگر ده 739شمارهٔ ۸۹۱: جهان تنگ چو چاه است و ما کبوتر چا ...740شمارهٔ ۸۹۲: روز و شبم اگر به حضوری چه فایده 741شمارهٔ ۸۹۳: هرکه می خواهد ترا، سامان نمی دارد ...742شمارهٔ ۸۹۴: گلی دارم ز رنگ و بو برهنه 743شمارهٔ ۸۹۵: رو به آزار دل خصم دل آزار منه 744شمارهٔ ۸۹۶: صد خطر دارد بیابان محبت، آه آه 745شمارهٔ ۸۹۷: سحر زان شمع باشد تاب خورده 746شمارهٔ ۸۹۸: یک نفس چون لاله جام از کف ز هشیار ...747شمارهٔ ۸۹۹: ناله ای از من به کام دل نشد انگیخ ...748شمارهٔ ۹۰۰: چه غم ز حادثه آن را که شد شراب زد ...749شمارهٔ ۹۰۱: ما و دل دیگر به کوی تندخوی تازه ا ...750شمارهٔ ۹۰۲: در چمن ای بلبل از برگ و نوا افتاد ...751شمارهٔ ۹۰۳: به چهره خنده به گل های باصفا زده ...752شمارهٔ ۹۰۴: خدایا چون مرا در عاشقی ارشاد می د ...753شمارهٔ ۹۰۵: دل درین بادیه سویی دود و من سویی 754شمارهٔ ۹۰۶: چون نگه دارد مرا زنجیر زلف سنبلی؟755شمارهٔ ۹۰۷: ای بت، متاع اهل ریا را چه می کنی 756شمارهٔ ۹۰۸: شراب ای گل رعنا نهفته چند کشی 757شمارهٔ ۹۰۹: بعد مرگ از خاک ما مست تغافل نگذری 758شمارهٔ ۹۱۰: درین ره ای خضر از خار پا نمی میری 759شمارهٔ ۹۱۱: مباد آن دم که از ما رنجه گردد آشن ...760شمارهٔ ۹۱۲: چنان از رهروان فیض شد روی زمین خا ...761شمارهٔ ۹۱۳: چمن ز لاله برافروخت شمع زیبایی 762شمارهٔ ۹۱۴: جامه ی قد اوست زیبایی 763شمارهٔ ۹۱۵: من کیستم، آشفته تر از طره ی آهی 764شمارهٔ ۹۱۶: در دلی دایم مرا، در سینه پیدا نیس ...765شمارهٔ ۹۱۷: با کسی کی می کنم در عشقبازی همرهی 766شمارهٔ ۹۱۸: دارم عیشی به وصل ماهی 767شمارهٔ ۹۱۹: به بزم می کشان لاابالی 768شمارهٔ ۹۲۰: ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می د ...769شمارهٔ ۹۲۱: به ناله فاش مکن راز دل ز غمازی 770شمارهٔ ۹۲۲: در دعوی عشق تو نه آهی، نه فغانی 771شمارهٔ ۹۲۳: در کوی می فروشان، گردم ز بینوایی 772شمارهٔ ۹۲۴: بود در گشت باغ آشنایی 773شمارهٔ ۹۲۵: هر انگشت من از داغ جدایی 774شمارهٔ ۹۲۶: نه ذوق باغ به دل، نه هوای پروازی 775شمارهٔ ۹۲۷: در ره آوارگی بختم فکند از دشمنی 776شمارهٔ ۹۲۸: من کیستم درین دشت، آواره ی حزینی 777شمارهٔ ۹۲۹: برنمی خیزد نوای بلبلی از گلشنی 778شمارهٔ ۹۳۰: ای کاش زخم سینه ی ما واکند کسی 779شمارهٔ ۹۳۱: خوش بود گر ز سر هر هوسی برخیزی 780شمارهٔ ۹۳۲: دلم را این چمن زندان دلگیر است پن ...781شمارهٔ ۹۳۳: به روی جوهر ذاتی چه پرده می پوشی 782شمارهٔ ۹۳۴: دلم چون لاله افروزد ز داغی 783شمارهٔ ۹۳۵: در کوی عشق نیست ز اهل وفا کسی 784شمارهٔ ۹۳۶: آهم به درون دل ز تنگی 785شمارهٔ ۹۳۷: چیست دانی داغ دل، جام شراب زندگی 786شمارهٔ ۹۳۸: صورت پذیر نیست ز ما کار زندگی 787شمارهٔ ۹۳۹: تو آن گلی که ز چشم و دلم چمن داری 788شمارهٔ ۹۴۰: ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآور ...789شمارهٔ ۹۴۱: کاسه ی ما ز سفال است، خوش این مسک ...790شمارهٔ ۹۴۲: لب لعلش ز میگونی لب جام است پندار ...791شمارهٔ ۹۴۳: صراحی را منه ساقی به پیش چشم من خ ...792شمارهٔ ۹۴۴: آب آتش تلاش یعنی می

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ